دامپینگ چیست و انواع آن
دامپینگ شکلی از تبعیض قیمت است که بر اساس قیمت های متفاوتی برای یک کالا در بازارهای مشابه دریافت می شوند . در نتیجه ، کالاهای وارداتی با قیمت بسیار پایین تر فروخته می شوند که این امر برای تولید کنندگان همان اقلام زیان بخش است. برای مثال ، شرکت بوئینگ و مک دونال داگلاس ، شرکت ایرباس را متهم کردند که مبلغ 9 میلیارد دلار سوبسید از کنسرسیوم دولتی دریافت کرد تا بتوانند هر یک از هواپیمای خود را 15 تا 20 میلیون دلار ارزان تر از قیمت واقعی به فروش برساند. همچنین دامپینگ می تواند در مورد خدمات نیز بکار رود. بانک های ژاپنی در کالیفرنیا به دامپینگ پولی در بازار آمریکا از طریق ارائه نرخ بهره کمتر از بانک های آمریکایی ، متهم شدند.
ماهی و چیپس
در سال 2003، وزارت بازرگانی آمریکا، در مورد مسئله تصمیم گیری کرد. این وزارت عنوان کرد که Hynix Semiconductor کره جنوبی ، سوبسید های ناعادلانه ای را برای محصول DRAMS خود از سال 2001 تا اواسط 2002 دریافت کرده است.اگر کمیسیون تجارت بین المللی آمریکا تصمیم گیرد که این واردات به ضرر صنایع وارداتی آمریکا هستند یا به آنها آسیب می رسانند ، آمریکا می تواند گمرک 71/44 درصدی برای Hynix وضع کند.
در یک نمونه دیگر ، مشخص شد که ویتنام کالاهای خود را در بازار گربه ماهی آمریکا دامپینگ می کند. اگر این مسئله از سوی کمیسیون تجارت بین المللی آمرکا اثبات می شد، تعرفه های ضد دامپینگ تا 64 درصد می توانستند اعمال شود.ویتنام به شدت دریافتی های مبتنی بر دامپینگ را رد کرد و آمریکا را به جانبداری متهم و مدعی شد که صادرات ارزان قیمت این کشور بدلیل توانایی تولیدکنندگان ویتنامی در پرورش گربه ماهی با قیمتی بسیار پایین تر از کشاورزان آمریکایی بوده است.
آمریکا هم عنوان کرد که بدلیل ” اقتصاد غیر بازاری” ویتنام هزینه های به ظاهر پایین نیروی کار در این کشور در مقایسه با هزینه های بازار آزاد نیروی کار آمریکا به درستی قابل اندازه گیری نیستند. بعلاوه ، کشاورزان آمریکایی نیز توانستند کنگره آمریکا را متقاعد کنند که به ویتنام فشار وارد کند تا نام گربه ماهی خود را به واژه ویتنامی “tra” و “basa” تغییر دهد.
انواع دامپینگ
چندین نوع دامپینگ وجود دارد : مقطعی (Sporadict)، غارتگر(Predatory)، مستمر (Persistent)، و معکوس(Reverse).
دامپینگ مقطعی زمانی رخ می دهد که یک تولید کننده با لیست موجودی فروخته نشده بخواهد از شر اقلام معاملاتی اضافه و بی کیفیت خلاص شود. برای حفظ جایگاه رقابتی خود در داخل ، تولید کننده باید از جنگ قیمت بپرهیزد زیرا ممکن است به بازار داخلی آسیب وارد کند.بنابراین، یک راهکار می تواند از بین بردن اضافه عرضه باشید، درست همان کاری که کشاورزان آسیایی انجام می دهند و جوجه های کوچک را به دریا ریخته یا آنها را می سوزانند.
دامپینگ غارتگر ماندگارتر از دامپینگ مقطعی است. این استراتژی شامل فروش کالا بدون سود جهت دسترسی به بازارو جهت دهی رقابت می باشد. زمانی که رقابت از بین رفت یا بازار شکل گرفت ، شرکت از جایگاه انحصاری خود برای افزایش قیمت استفاده می کند. برخی از منتقدین این ادعا را که دامپینگ غارتگر زیان آور است را رد می کنند و خاطر نشان می کنند که اگر قیمت از سوی شرکتی که دامپینگ انجام می دهد افزایش یابد، رقبای پیشین می توانند زمانیکه بازار دوباره سود ده شود ، دوباره وارد بازار شوند.
شرکت هیتاچی به استفاده از قیمت گذاری غارتگر برای چیپ های EPROM ( حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی الکترونیکی) متهم شده بود. در این حین ، این شرکت طبق یادداشتی از توزیع کنندگان آمریکایی خواست تا 10 درصد زیر قیمت و رقابتی بازار کالاهای خود را عرضه کنند تا اینکه هیتاچی در بازار پیروز می شود. وزارت دادگستری پس از یک سال بررسی، پرونده را مختومه اعلام نمود زیرا نتوانست شواهد کافی برای ادامه دادن مسئله جمع آوری کند.
Zenith برای مدت ها ، تولید کنندگان تلیوزیون در ژاپن را به استفاده از دامپینگ غارتگر متهم می کرد.این شرکت یک شکایت نامه ضد تراست تهیه کرد و تولیدکنندگان عمده ژاپن را متهم کرد که از طریق کم کردن مشکوک قیمت ها سعی کرده اند تا قیمت های کم و غارتگر برای تلویزیون های خود در بازار آمریکا باهدف خارج کردن شرکت های آمریکایی ازگردونه رقابت جهت در اختیار قرار گرفتن انحصاری بازار، بکار گیرند.
هم دولت ژاپن و هم دولت آمریکا هر دو از شرکت های ژاپنی بنابر اصل حاکمیت مستقل دفاع کردند. به عبارت دیگر ، حاصل دادگاه چیزی جزء رای مبنی بر همکاری مدعی علیه ها با خط مشی صادرات دولت ژاپن نبود. پس از 16 سال مانور قانونی ، دیوان عالی کشور آمریکا ، تئوری دسیسه را رد کرد اما دستور رسیدگی به هزنه های دامپینگ را صادر کرد.
دامپینگ مستمر معمول تر شکل دامپینگ است که مستلزم فروش پیوسته کالاها با قیمت های پایین تر در یک بازار نسبت به سایر بازارها می باشد. این روند ممکن است حاصل این شناخت شرکت باشد که بازارها به لحاظ هزینه های سربار و مشخصه های تقاضا با هم متفاوت هستند. برای مثال ، شرکت ممکن است فرض کند که سطح تقاضا در خارج از کشور کشش پذیرتر از داخل کشور است. براساس این پیش فرض ، شرکت ممکن است تصمیم گیرد تا از روش قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهایی در خارج از کشور استفاده کند و از روش قیمت گذاری هزینه کل برای پوشش هزینه های ثابت در داخل کشور استفاده نماید .
این روند به نفع مصرف کنندگان خارجی و به زبان مصرف کنندگان داخلی است.برای مثال ژاپن می تواند قیمت ها را در داخل کشور به ویژه برای مصرف کنندگان لوازم برقی بالا نگاه دارد، زیرا هیچ رقیب خارجی در این سطح ندارد ، اما تمایل دارد تا قیمت های پایین تری در بازار آمریکا تعیین کند تا از این طریق به سهم بازار دست یافته یا آن را حفظ کند.در نتیجه ، مصرف کنندگان ژاپنی از پرداخت قیمت های بالاتر برای محصولات ساخت کشور خود که در بازارهای دیگر ارزان تر هستند ، رنج می برند.
سه نوع دامپینگ بررسی شده فوق دارای یک مشخصه مشترک هستند : همه آن ها کالاهای خود را با قیمت های پایین تری در خارج نسبت به داخل کشور عرضه می کنند.اگر چه این امکان هم وجود دارد که تاکتیک کاملا متفاوتی بکار گرفته شود؛ یعنی دامپینگ معکوس . برای این منظور ، تقاضای خارجی باید از کشش پذیری کمتری برخورداد باشد و بازار نیز باید تحمل قیمت بالاتر را داشته باشد. بر این اساس ، هر گونه دامپینگ در بازار داخلی تولید کننده از طریق فروش کالا با قیمت پایین تر در سطح داخلی ، امکان پذیر خواهد بود.