عادت های بازاریابی و فروش موفق
تمام موفقیت های تجاری بر اساس موضوعی به نام فروش رقم میخورند که بر اساس آن شرکت و مشتری موقتاً به ازدواج یکدیگر درمیآیند.
توماس جِی. پیتر و رابرت اچ. واتر من
کالوین کولیچ زمانی گفت: «کار امریکا تجارت است.» کولیج، سی امین رئیس جمهور امریکا، در ضمن به این نکته اشاره کرد:
«هیچ فعالیتی نمیتواند به تنهایی باقی بماند. و هر شرکت و فعالیت اقتصادی باید خدمات بزرگی ارائه دهد، نه برای خود، بلکه برای دیگران. اگر نتواند این کار را بکند، نمیتواند وجود خارجی داشته باشد، سودمندیاش را از دست میدهد و از میان میرود.»
عملاً تمام ثروت ها ناشی از آن است که کسی کالا یا خدمتی تولید میکند و آن را به قیمتی که در ضمن متر صد سودی باشد به دیگران میفروشد.
در یک بازار و اقتصاد آزاد درآمد ها و سودهای ناشی از فروش همه دستمزد ها، مالیات ها، هزینه های آموزشی و تحصیلی همه هزینه های پزشکی، هزینهای احداث بیمارستآنها، مدارس، جاده ها، فرودگاه ها، ساختمآنهای اداری، دفاع، رفاه، بیمه بی کاری و سایر چیز ها را پرداخت میکند. هر جا که فروش زیاد باشید، موفقیت و رونق زیاد هم وجود دارد. و اگر فروش کم باشد، سود و موفقیت و رونق هم نقصان پیدا میکند و با خود شکست و ناکامی به دنبال میآورد.
دلایل شکست و موفقیت
تا فروشی صورت نگیرد هیچ اتفاقی نمیافتد. باید کسی کالایی را به دیگری بفروشد تا اتفاقی بیفتد. تجارت از آنجا به موفقیت میرسد زیرا فروش به اندازه کافی ایجاد میشود و سودی را با خود به دنبال میآورد که سازمآنها و مؤسسات تولیدی به کمک آن میتوانند در بازار باقی بمانند و در آن رشد کنند. وقتی فروش نصان بگیرد، تجارت افول میکند و موسسه اقتصادی از بین میرود.
مهم ترین عدد
مهم ترین عدد در عملکرد هر فعالیت اقتصادی مربوط به مبلغ نقدینگی آن است.
نقدینگی آن مبلغ پولی است که در اثر فعالیت های تجاری بعد از کسر مخارج باقی میماند. این رقم قابل اندازهگیری است و میتوان آن را تعریف نمود. این وجود خارجی دارد. این مبلغ در حساب بانکی موسسه اقتصادی وجود دارد که میتوان از آن برای مصارف و مخارج شرکت های اقتصادی استفاده نمود. این یک رقم و عدد حقیقی است. این نشانه و شاخص موفقیت یا شکست فعالیت هاست.
اما این نقدینگی چگونه و از کجا حاصل میشود؟ این رقم از بازاریابی و فروش حاصل میشود که باید از آن رقم هزینه ها را کم کرد. منبع دیگری وجود ندارد. وثیقه، وام ها، مساعده ها و اعتبارات باید در نهایت از ناحیه مداخل ناشی از بازاریابی و فروش پرداخت شود.
عامل مهم تعیینکننده سهم و نقش در فعالیت تجاری
هر چه تأثیر بیشتری بر جریان نقدینگی موسسهای که در آن شاغل هستید داشته باشید، به همان اندازه برای آن موسسه ارزشمندتر میباشید. هر چه در شکلگیری جریان نقدینگی سهم بیشتری داشته باشید، حقوق و مواجب بالاتری دریافت میکنید و سریعتر ارتقای رتبه پیدا میکنید. فروش در حکم همه چیز است.
یکی از مهمترین عاداتی که برای میلیونر شدن میتوانید ایجاد کنید عادت فروش مدار بودن است. تمام کارفرمایان موفق به مشتری و فروش توجه دارند. آنها به مشتریان خود فکر میکنند و به این توجه دارند که چگونه میتوانند پیوسته بر فروش خود بیفزایند. به قول تام پیترز: «موفق ها وسواس خدمات به مشتریان دارند.»
موفق ها پیوسته در این اندیشهاند که چگونه میتوانند به مشتریان بیشتری فروش کنند. در این فکرند که چگونه مشتریان بیشتری به دست آورند و آنها را حفظ کنند. در این فکرند که فروش بیشتری بکنند و به بازارهای پرسودتری راه پیدا کنند. آنها شب و روز به مشتری و فروش فکر میکنند. این عادت مهم و تعیینکنندهای است که باید آن را به دست آورید، این عادت مهمی برای تبدیل شدن به یک میلیونر خود ساخته است.
چهار عادت برای موفقیت در بازاریابی
میتوانید راهکار های متعددی بیاموزید تا به کمک آن به تاجر و فعال اقتصادی بهتری تبدیل گردید و بر فروش و درآمد و نقدینگی سازمان خود بیفزایید. این چهار راهکار یا عادت فکری عبارتاند از: تخصص، تفاوت گذاری، بخشبندی و تمرکز. اجازه بدهید درباره هر یک از این راهکار ها به تفصیل بیشتری سخن بگوییم.
در یک زمینه خاص تخصص پیدا کنید
برای ایجاد عادت تخصص پیدا کردن باید به این مهم توجه کنید که در چه زمینهای میخواهید رقابت کنید و به موفقیت برسید. افراد و سازمانهایی که از تخصص بیشتری برخوردارند، در مقایسه با شرکت هایی که کارهای تخصصی نمیکنند ولی میخواهند در زمینه های مختلف فعال باشند، در جلب مشتری و حفظ او بسیار موفقتر عمل میکنند.
میتوانید در یکی از سه زمینه کالا و خدمات، مشتریان یا بازار تخصص پیدا کنید. زمانی در یک کالا یا خدمات تخصص پیدا میکنید که تمام نیروی خود را صرف تولید کالا یا خدمت به خصوصی بکنید. برای مثال، اگر در کار تهیه و فروش مواد غذایی آماده تخصص پیدا کنید، تنها غذاهایی را تولید میکنید که بتوان آن را در اسرع وقت تهیه و مصرف نمود. در این شرایط، از فروش هر ماده غذایی دیگر که به زمان تهیه طولانی احتیاج دارد خودداری میورزید.
اگر در تولید اتومبیل تخصص پیدا میکنید، از تولید تراکتور، دستگاه تهیه فتوکپی یا یخچال خودداری میورزید، هر چند بتوانید کارخانه های خود را برای تولید این کالا ها نیز بسیج نمایید.
از بقیه متفاوت و متمایز باشید
دومین عادت برای رسیدن به موفقیت در بازاریابی، که شاید از همه عادت های دیگر مؤثرتر باشید، این است که محصول خود را بهگونهای متفاوت و متمایز از سایر تولیدکنندگان به بازار عرضه کنید. خریداران کالایی را میخرند که آن را «بهترین» بدانند. این کالا باید بهتر از هر کالای دیگری نیاز آنها را برطرف سازد. گاه این بهترین شدن مربوط به سرعت تحویل کالاست. در مواقعی نیز عمر پردوام و طولانی میتواند کالای شما را متمایز از سایر کالاها بکند. به هر صورت باید تصمیم بگیرید که در کجا و چگونه میخواهید از سایر رقبای خود متمایز گردید.
این را زمینه امتیاز رقابتی و یا حیطه عالی شدن مینامند. به عبارت دیگر، باید به مشتریان خود کالا یا خدماتی را بفروشید که در نظر خریدار بهترین کالای موجود در بازار باشد. اینکه بدانید نسبت به رقبای خود از چه امتیازاتی برخوردارید، به شما فرصتی میدهد تا موفقتر عمل کنید.
بدون داشتن امتیاز رقابتی غیر ممکن است بتوانید در بازار باقی بمانید و به موفقیت برسید. همان طور که جک ولش، رئیس سابق جنرال الکتریک، میگوید: «اگر فاقد امتیاز و برتری رقابتی هستید، کارتان را متوقف سازید.»
از خود بپرسید: «امروز از کدام امتیاز رقابتی برخوردارم؟» به عبارت دیگر، چه عاملی سبب میشود که کالا و خدمات شما بیش از کالا و خدمات رقبای شما نظر مشتریان را جلب کند؟ ممکن است موضوع خیلی ساده مانند محل استقرار شما باشد. میتواند موضوع کمتر ملموس باشد که از جمله میتوان به تخفیف افراد کلیدی که کالا و خدمات شما را میفروشند یا تحویل میدهند اشاره نمود.
امتیاز رقابتی خود را مشخص سازید
باید بتوانید امتیاز رقابتی خود را در پشت کارت ویزیتتان یادداشت کنید. وقتی این کار را کردید، میتوانید از آن در تبلیغات و فروش خود استفاده نمایید. همه افراد موجود در شرکت شما به روشنی کامل باید بدانند چرا کالایی که شما ارائه میکنید از سایر کالاهای مشابه بهتر هستند. اطلاع از این نکته میتواند کلید رسیدن به موفقیت باشد.
امروز امتیاز رقابتی شما چگونه است؟ امتیاز رقابتی شما در سه یا پنج سال آینده به چه شکلی خواهد بود؟ چه باید باشد؟ چه میتواند باشد؟ سه تا پنج سال آینده در چه موقعیتی باید باشید که از رقبای خود پیش بیفتید؟
توانایی شما در اندیشیدن به آینده در موفقیت بلند مدت شما نقش تعیینکننده دارد.
در چه زمینهای برای مشتریان خود باید در سطح عالی باشید؟ امتیاز رقابتی شما چه میتواند باشد؟ با توجه به شرایط امروزه، امتیاز آینده رقابتی شما چه میتواند باشد؟ امروز چه قدمهایی میتوانید بردارید و باید بردارید تا مطمئن شوید که کالا و خدمات شما به روشنی از کالا و خدمات رقبای شما برتری دارند؟
عادت پرسیدن و جواب دادن به این سؤالات مسئولیت اصلی و مهم کارفرما یا مدیر ارشد اجرایی است. افزایش امتیاز رقابتی کلید موفقیت در هر کار و فعالیت است.
بهترین مشتریان بالقوه خود را شناسایی کنید
سومین عادت بازاریابی عادت بخشبندی کردن است. خیلیها ممکن است بتوانند کالای شما را بخرند، اما آنها لزوماً مشتری احتمالی شما نیستند. توانایی شما در تحلیل کردن بازار و فراهم آوردن بخشی از نوع مشتریانی که بتوانند بیشترین بهرهبرداری را از کالای شما بکنند کلید موفقیت بازاریابی است.
در هر بازاری به خریدارانی بر میخوریم که مشتریان با «درجه اطمینان بالا» هستند. کسانی وجود دارند که برای کالایی که شما تولید میکنید و خوب هم تولید میکنید ارزش فراوان قائل هستند. این اشخاص با میل و علاقه بیشتری کالای شما را میخرند. آنها مایلاند پول بیشتری بپردازند و کالای شما را بیش از کالای رقبایتان مصرف کنند. این عده سریعتر از سایر مشتریان از شما خرید میکنند. توانایی شما در شناسایی این مشتری ایده آل کلید توجه کردن به بازاریابی و تلاش های فروش و فعالیت های در این زمینه است.
تلاش های فروش خود را متمرکز سازید
چهارمین عادت برای موفقیت در بازاریابی عادت تمرکز کردن است. توانایی شما در تمرکز کردن به طور کلی برای دستیابی به موفقیت در هر فعالیتی ضرورت دارد. توانایی تمرکز کردن به طور اخص _ و متمرکز ساختن تمام فعالیت های فروش و بازاریابی و انرژی مربوط به آن _ کلید به حداکثر رساندن فروش، درآمد و سود است.
عادت کنید که مانند یک نابغه بازاریابی فکر کنید. عادت کنید از خود بپرسید: «در چه زمینه هایی تخصص داریم؟ در کدام زمینه دارای بهترین مشتریان هستیم؟ در کدام زمینه آنها کالای ما را به کالای رقبایمان ترجیح میدهند؟» توانایی شما در طرح این سؤالات و پاسخ دادن به آنها نتایج فعالیت بازرگانی شما را متحول میسازد.
فرمول هفت گانه
پس از آنکه استراتژی بازاریابی خود را تدارک دیدید، باید از یک فرمول هفت گانه برای ارزیابی و ارزیابی مجدد فعالیت های تجاری خود استفاده کنید. این هفت مورد عبارتاند از: تولید، قیمت تبلیغات، مکان، بسته بندی، جایگاه و اشخاص. از آنجایی که تولیدات، بازارها، مشتریان و نیازها به سرعت تغییر میکنند، باید پیوسته به این هفت مورد مراجعه کنید تا بتوانید به حداکثر نتایج ممکن در بازار امروز دست پیدا کنید.
محصول و تولید
عادت کنید به محصول و کالای خود به شکلی نگاه کنید که انگار مشاوره بازاریابی هستید و میخواهید به سازمانی که شما را استخدام کرده بگویید آیا در این زمان این فعالیت مناسبی است یا خیر. میتوانید سؤالات مهمی بپرسید: «آیا کالا و محصول شما مناسب مشتریان امروز هستند؟»
هر گاه در فروش بخش اعظم محصولات و یا خدماتی که به آن علاقه دارید با مشکلی رو به رو هستید، باید سعی کنید نگاه صادقانهای به کارتان بیندازید و از خود بپرسید: «آیا این ها محصولات و خدمات مناسبی برای مشتریان امروز ما به حساب میآیند؟»
آیا با توجه به علم اطلاع امروزتان، اگر در گذشته این علم و اطلاع را داشتید، این کالا را تولید میکردید؟ در مقایسه با رقبایتان، آیا کالاها و خدمات شما به لحاظی از کالاها و خدمات رقبایتان بهتر است؟ اگر این طور است در چه زمینهای بهتر است؟ اگر این طور نیست، آیا میتوانید در زمینهای به این برتری برسید؟ آیا اصولاً این کالا و خدمات را باید در بازار ارائه بدهید؟
به مجموعه منابعتان توجه کنید
عادت کنید که به کارتان در غالب مجموعهای از منابع نگاه کنید. در زمانی کار و کاسبی شما وجود خارجی نداشت. وقتی کارتان شروع شد، منابع مختلفی را در کنار هم قرار دادید. منابع شما از کارکنان، پول تسهیلات و چیزهایی دیگر تشکیل میشد. میخواستید محصولی تولید کنید تا آن را در بازاری که در آن زمان وجود داشت، بفروشید.
مجموعه منابعی که شرکت شما را به وجود میآورد شباهت فراوان به یک هفت تیر دارد. هفت تیر میتواند به جهت خاصی نشانه رود و شلیک شود. این منابع را میتوان ترکیب و باز ترکیب کرد تا مطابق تغییرات بازاری کالاها و خدمات جدیدی تولید شود.
سعی کنید از وسوسه بی انعطاف شدن در نقطه نظرهایتان درباره کالاها و خدماتی که میفروشید اجتناب کنید. انعطاف داشته باشید و هر کالا و خدماتی را که لازم میدانید، تولید کنید و آن را به بازار ارائه دهید.
قیمت ها شایسته توجهاند
دومین نکته در فرمول هفت گانه مربوط به قیمت میشود. عادت کنید که به طور پیوسته در قیمت کالا ها و خدمات تولید خود تجدید نظر کنید تا مطمئن شوید برای بازار فعلی مفید و مناسب است. در مواقعی لازم است که از قیمت های خود بکاهید، در مواقع دیگری ممکن است لازم باشد قیمت های خود را بالا ببرید. بسیاری از شرکت ها به این نتیجه رسیدهاند که سودمندی برخی از کالاها و خدمات آنها ارزش آن را ندارند که این همه منابع و سرمایه را صرف آن کنند. با بالا بردن قیمت، ممک است شماری از مشتریان از دست بروند، اما آن تعدادی که باقی میمانند، میتوانند بر میزان سود بیفزایند. آیا ممکن است این سیاست به سود شما تمام شود؟
در مواقعی لازم است که شرایط فروش خود را تغییر بدهید. گاه با فروش قسطی میتوانید بر فروش خود بیفزاید. در این شرایط، کمی بر قیمت های خود اضافه میکنید و این افزایش قیمت سبب میشود تا دیر کرد در دریافت پول شما جبران گردد. در مواقعی ممکن است به این نتیجه برسید که لازم است با فروش خود هدایای ارزان قیمتی را به مشتریان بدهید. این کار بر جذابیت محصول شما در نزد خریداران میافزاید.
تبلیغات و آگهی های تجارتی
سومین عادت در بازاریابی و فروش این است که همیشه به افزایش فروش خود فکر کنید. این بدان معناست که درباره محصول و خدماتی که عرضه میکنید اطلاعات لازم را در اختیار مشتریان قرار بدهید.
تغییرات کوچک در نحوه معرفی کالا و محصول میتواند تغییرات وسیعی را در فروش شما سبب شود. یا حتی با جزئی ترین تغییر در روش های آگهی های تجارتی میتوانید بر فروش خود بیفزایید. حتی در مواردی دیده شده است که تغییر عنوان آگهی میتواند تا 500 درصد فروش را افزایش دهد.
در هر صنعتی، شرکت های بزرگ و کوچک انواع آگهی های تجارتی را تجربه میکنند. اما در اینجا به نکته مهمی توجه داشته باشید: شما از هر روش تبلیغاتی که امروز بهره بگیرید دیر یا زود اثربخشی خود را از دست میدهد، به طوری که روش های امروزی مناسب است بازار فردا نیستند. در این میان، در مواقعی شما از علت از دست رفتن این اثربخشی آگاهید، و در مواقعی چیزی درباره آن نمیدانید. اما به هر صورت، روش بازاریابی و فروش شما تأثیر خود را از دست میدهد و لازم است که در روش های بازاریابی و فروش خود تجدید نظر کنید و از راهکارهای متفاوتی استفاده نمایید.
مکان
چهارمین نکته مهم در بازاریابی، مکانی است که کالا یا خدمات شما به فروش میروند. عادت کنید که پیوسته به این مهم توجه داشته باشید که خریداران و فروشندگان شما در چه مکانی با هم ملاقات میکنند.
میتوانید محصولات خود را در مکانهای مختلفی به فروش برسانید. بعضی از شرکت ها محصولات خود را مستقیماً به فروش میرسانند. به عبارت دیگر، فروشندگان خود را مأمور میکنند تا به سر وقت مشتریان احتمالی بروند. بعضی ترجیع میدهند با ارسال کاتالوگ و سفارش پستی نسبت به فروش کالای خود اقدام نمایند. بعضیها نیز در نمایشگاه ها کالایشان را میفروشند و یا واحدهای خرده فروشی دارند. بعضی از شرکت ها در فروش محصولات خود با شرکت های دیگر سهیم میشوند. گروهی دیگر ترجیح میدهند که با توزیعکنندهها در ارتباط باشند. و بالاخره بسیاری از شرکت ها از ترکیبی از روش های مختلف استفاده میکنند.
در هر مورد، شخصی مسئول و کارفرما باید درباره مکان و محل فروش و چگونگی آن تصمیم بگیرد. نظر شما در این خصوص چیست؟ چه مواردی را باید تغییر بدهید؟ در کدام مکان دیگر میتوانید محصولات خود را بفروشید؟
بسته بندی
عنصر ششم در بازاریابی بسته بندی است. قدمی به عقب بردارید و به بسته بندی کالایتان به چشم یک منتقد نگاه کنید. به خاطر داشته باشید که اشخاص در 30 ثانیه اولی که با کالای شما رو به رو میگردند درباره خرید آن تصمیم میگیرند. بهبود های جزئی در بسته بندی یا شکل ظاهری محصول و خدمات شما میتواند واکنش های بسیار متفاوت خریداران را به همراه داشته باشد.
بسته بندی به این مهم اشاره دارد که مشتری کالای شما را چگونه ارزیابی میکند. بسته بندی به طرز لباس پوشیدن و آرایش فروشندگان شما هم اطلاق میشود. شرایط دفاتر، اتاق انتظار، بروشورها، مکاتبات و هر عنصر دیداری دیگر درباره شرکت شما نیز با بسته بندی در رابطه است. این بسته بندی یا به فروش کالای شما کمک میکند. یا به آن آسیب میرساند.
جایگاه
عنصر مهم بعدی در موارد هفت گانه جایگاه شما در دل و ذهن مشتریان شماست. دیگران درباره شما چه فکر میکنند و چه نظری دارند؟ در غیابتان درباره شما چگونه داوری میکنند؟ درباره شرکت شما چه نظری دارند؟ جایگاه شما در بازاری که در آن فعالیت میکنید از چه کیفیتی برخوردار است؟ دیگران وقتی شما را توصیف میکنند، از چه کلمات و عباراتی بهره میگیرند؟
ریزو تروت، در کتاب جایگاه، به این نکته اشاره دارند که نظر دیگران درباره شما و اینکه آنها درباره شما چه میاندیشند_مثبت یا منفی_ عامل مهم تعیینکننده موفقیت شما در یک بازار رقابت آمیز هستند.
به این فکر کنید که چگونه میتوانید جایگاه خود را در جمع دیگران بهتر کنید. به این فکر کنید که دوست دارید از کدام جایگاه و منزلت در نزد مشتریان برخوردار باشید. چه باید بکنید تا مشتریان در غیاب شما درباره شما آن طور که دوست دارید حرف بزنند؟ چه میتوانید بکنید که مشتریان شما را بهترین انتخاب در نظر بگیرند؟
نقش مهم کارکنان
و سرانجام به مورد آخر می رسیم. عادت کنید به اشخاصی که در داخل و خارج از سازمان شما کار میکنند توجه کنید.
عجیب است که بسیاری از کارفرمایان و مدیران ارشد به همه جنبه های بازاریابی توجه دارند، اما به چگونگی کیفیت کارکنانشان بیتوجهاند. توانایی شما در استخدام و گزینش و حفظ کارکنان مناسب که از توانمندی مورد نظر شما برای انجام دادن کارها برخوردار باشند، از مجموع همه چیز های دیگر مهمتر است.
جیم کالینز، در کتاب عالی برای عظمت، به این نتیجه رسید که مهم ترین عاملی که بهترین شرکت ها آن را رعایت میکنند این است «در اتوبوس خود افراد عالی و در بیرون از اتوبوس خود اشخاص نامناسب را داشته باشید.» وقتی شرکت ها اشخاص مناسب را استخدام کردند، وظیفه بعدی آنها این است که هرکس را در جای مناسب خود قرار بدهند.
برای رسیدن به موفقیت در تجارت، باید به این مهم توجه کنید که چه کسی قرار است مسئولیت های مختلف را انجام بدهد. در بسیاری از موارد، پیشرفت کردن امکان پذیر نیست، مگر آنکه اشخاص مناسب را در مکان مناسب خود به کار بگیریم. بسیاری از شرکت ها برنامه هایشان در قفسه ها خاک میخورند زیرا نمیتوانند اشخاص مناسب را برای به مرحله اجرا گذاشتن آنها پیدا کنند.
همه چیز در کنار هم
تا اینجا به مرحلهای رسیدهاید که با راهکار های بازاریابی آشنایی کافی پیدا کردهاید.
عادت کردید که مشتری مدار باشید_پیوسته به مشتریان خود فکر کنید و به این مهم توجه داشته باشید که چگونه فعالیت های شما در زمینه های مختلف روی تصمیمات خرید مشتریان تأثیر میگذارد.
در فراهم آوردن عادت فروش مدار شدن، باید عادت های متعدد کوچکتر اما در ضمن مهم را برای به حداکثر رسانیدن توانمندی های بالقوه خود به کار بگیرید.
توجه داشته باشید یک کالای متوسط به لحاظ کیفی اگر فروشندگان داشته باشد، به مراتب بیش از یک کالای عالی که فروشندگان ضعیف داشته باشد به فروش میرسد. شما به عنوان متخصص فروش باید عادت های مختلفی را در خود ایجاد کنید. باید بتوانید مشتریان احتمالی را پیدا کنید، با آنها ارتباط مؤثر برقرار سازید، نیاز ها را تشخیص دهید، راه حل های مناسب را ارائه دهید، به اعتراضات جواب بدهید، فروش را قطعی کنید و بعد زمینهای فراهم سازید که خریداران مجدداً در آینده از شما خرید کنند.با ما در مدیر فروش همراه باشید.
قاعده طلایی برای همه بازرگانان از این قرار است:
خود را جای مشتریانتان بگذارید.
-اوریسون سوئت ماردن
این مقاله بخشی از «کتاب عادت های میلیون دلاری اثر برایان تریسی » است.