معرفی کتاب شوهر آهو خانم
کتاب شوهر آهو خانم اثر علی محمد افغانی، یکی از بهترین رمانهای فارسی در پنجاه سال اخیر است. ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن، وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست، بلکه تمامی روزگار ما و ماجراهای زمانه همچون شط پهناوری در آن جاری است، و اهمیت این رمان در همین است، در این که همچون آیینه چهار بعدی عظیمی خصوصیات برجسته روزگار ما را منعکس ساخته است.
رمان شوهر آهو خانم نوشته علی محمد افغانی، نخستین بار در مهر ماه سال 1340 با سرمایه خود مؤلف انتشار یافت، و در اندک زمانی به حجم قطور نزدیک به 900 صفحه و گستردگی موضوع و توانایی نویسنده در طرح خُلق و خوی عامه مردم، به عنوان یک رمان اجتماعی و اثر بزرگ هنری شهرت خاصی پیدا کرد، چنانکه در فاصله یکسال بهچاپ دوم رسید.
نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدید آورده، و صحنههایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنههای آثار بالزاک و تولستوی میاندازد و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به من جرأت چنین قیاسی را میدهد.
علیمحمد افغانی در شوهر آهو خانم نشان میدهد که نویسندهای است تیزبین که حرکات زن و مرد و کودک و حتی سگ و گربه را به خوبی میبیند. از اختلافات آسیابان و نانوا تا دعوی دو هوو و کتککاری زن و شوهر، همه را میتواند چنان توصیف کند، که خواننده صحنه را پیش چشم خود مجسم ببیند، از اسرار زنان و عوالم کودکان خبر دارد. در هر گوشه از زندگی میتواند زیبایی را ببیند و آن را با قدرت تمام ستایش کند، آدمهای او آدمهای واقعی هستند که در هر کجای داستان پیدا شوند و گوشهای از شخصیت آنها باز نموده شود. این گوشه با گوشههای دیگر که در جاهای دیگری دیدهایم، چنان جفت میشود که از مجموع آنها آدم کامل و صحیح پدید میآید.
شوهر آهو خانم شاهکاری ادبیست. انتشار آن نه تنها از نظر ادبی، نویدبخش و شورانگیز و دلگرمکننده است، بلکه از لحاظ تاریخی و اجتماعی نیز در حدّ خود دلیلی است، بر آنکه از ایرانی نباید امید برگرفت، به رغم تلخکامیها و فروماندگیها، به رغم سمومی که در هوا پراکنده است، هنوز ایران میتواند، درست در لحظهای که انتظار نمیرود، شگفتیهایی از آستین خود بیرون آورد.
نویسنده در همه جا خود را به جای شخصیتهای داستان میگذارد، یعنی به شیوه نویسندگان قرن نوزدهم، شخصیتهای رمان خود را از بیرون و درون زیر نظر میگیرد، و بر کارها و افکار آنها نظارت مستقیم دارد، و به عبارت دیگر یک آگاه همه چیزدان و عقل کل است. اما برخلاف این رمانها، همان طور که اشاره رفت، نویسنده با زبان روشنفکرانه خود و معلومات خود به جای شخصیتهای رمان حرف میزند، به همین دلیل در کتاب بیسواد، عامی، روشنفکر و آگاه همه مثل هم حرف میزنند و کتاب مشحون از کلمات قصار فیلسوفان ایرانی و خارجی و عقاید و افکار شخصیتهای مذهبی و اجتماعی است.
این رمان خواننده را بیشتر به یاد قصههای بلند ایرانی مثل سمک عیار و امیرارسلان و منظومههای داستانی شاعران ایرانی میاندازد که در آنها شاعر یا نویسنده عقاید و افکار خود را در دهان شخصیتهای داستان مخلوق خود میگذارد، و در حقیقت به جای آن که نویسنده شخصیتهای داستان را به گفتوگو وادارد، شخصیتها، به زبان نویسنده صحبت میکنند و توضیحدهنده افکار و وسعت معلومات او هستند.
علی محمد افغانی
علیمحمد افغانی، در دی ماه سال 1303 در کرمانشاه متولد شد. او از پیشکسوتان ادبیات داستانی به شمار میرود که تحصیلات خود را ابتدا در کرمانشاه و سپس در تهران گذراند. پس از آن به دلیل ممتاز بودن در دوره دانشگاهی، توانست در آمریکا به ادامه تحصیل بپردازد.
افغانی پس از بازگشت از آمریکا، به دلیل عضویت در سازمان افسران حزب توده، در سال 1333 دستگیر و به زندان قصر فرستاده شد. او در طول مدتی که در زندان بود (حدود 4 سال) توانست اولین رمان خود، شوهر آهو خانم را که حدود سه سال به طول انجامید، به صورت کاملا مخفیانه بنویسد؛ چرا که نگهبانها اجازه نوشتن را به او نمیدادند. بنابراین او طوری وانمود میکرد که مشغول ترجمهی اثری انگلیسی است، در حالیکه به طور پنهانی کتاب خود را مینوشت. او مدام به شخصیتها و اتفاقات رمان فکر میکرد و گاهی به صورت رمزی روی دیوار کدهایی مینوشت که آنها را برای نگارش از یاد نبرد.
از دیگر آثار او میتوان به «شادکامان دره قرهسو»، «شلغم میوه بهشته»، «سیندخت»، «بافتههاى رنج»، «دختردایى پروین»، «صوفی صحنه»، «دزد کنگاور»، «دنیای پدران و دنیای فرزندان»، «حاج الله باشی»، «خداحافظ دخترم»، «تراژدی نادر شاه (به انگلیسی)» و «سنگی بر روی بافه» اشاره کرد.
علیمحد افغانی در حال حاضر در آمریکا زندگی میکند و چندی پیش زندگینامه خود را به زبان انگلیسی نوشت.
خلاصه رمان شوهر آهو خانم
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وآن شور که در دل بنهادم به در افتاد
شروع رمان در بعد از ظهر یک روز زمستانی در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه است. سید میران سرابی،نانوا و رئیس صنف نانوایان کرمانشاه، در مغازه اش و پشت ترازو نشسته بود که زنی با چهره ایی زیبا برای خرید نان وارد نانوایی میشود .میران که مرد متدینی است با دیدن او متغییر میشود ولی خودش راکنترل میکند.فردای آن روز، زن دوباره می آید او هما نام دارد و این بار میران سر صحبت را با او بازمی کند.زن میگوید پس از چهار سال زندگی وداشتن یک دختر ویک پسر به دلیل ستمهای شوهر وخواهر شوهرش مهرش را حلال و جانش را آزاد کرده است .میران به این می اندیشد که این زن بیوه ممکن است به راههای بد کشیده شود و تصمیم میگیرد اورا به عقد شاگردش در آورد.
میران کانون خانواده گرمی دارد. زنش آهو خانم همیشه یار ویاور او در زندگی بوده است وباکمک اوبوده است که میران از نان فروشی به نانوایی و سپس به ریاست صنف نانوایان رسیده است.آهو و میران چهار بچه دارند ودر کرمانشاه یک خانواده نمونه محسوب میشوند.
هفته بعد میران هما را در خیبان میبیند وبا او به گفتگو می پردازد. هما میگوید الان سه ماه است که به خانه حسین خان ضربی پناه برده ام. حسین خان ضربی مطرب ماهری است و بساط عیش وطرب مجالس عروسی را به پا میکند.میران به بهانه اینکه از طرف شوهر هماو برای بازگرداندن او به خانه آمده است پیش حسین خان ضربی میرود . مطرب میگوید این زن فقط به درد رقاصی میخورد ونه شوهر هر کس با اوازدواج کند بدبخت میشود.
میران فردای آنروز دوباره به خانه حسین ضربی میرود ولی میبیند حسین خان می زند وهما هنرمندانه میرقصد،او از آمدنش پشیمان میشود و از آنجا میرود ولی میران نمی تواند هما وزیباییش را فرا موش کند.میران به هما پیشنهاد میدهدکه در خانه خودش مستاجر او شود .هما اول چند روز ناز میکند ولی بعد به میران پیشنهاد ازدواج موقت میدهد.میران می پذیرد و با این بهانه که اواز شوهرش طلاق گرفته و پیشنماز مسجد اورا به من سپرده تا کس و کارش پیدا شود به خانه می آورد و آهو هم مادرانه به او کمک می کند.
اقامت هما در خانه میران به درازا می کشد آهو میفهمد که هما گذشته خوبی نداشته است وبه رابطه او با میران مشکوک میشودو بگو مگو بین او و میران شروع میشود .میران در جواب سوالات آهو و برای پایان دادن به حرف و حدیث مردم تصمیم میگیرد او را صیغه کند.در هنگام صیغه هما ازآتش عشق میران استفاده میکندو اورا وادار میکند تا به جای صیغه عقدش کند.آهو با شنیدن خبر عقد تا فکر خودکشی پیش میرود. آهو دست به دامان کربلایی عباس ،مشاور همیشگی میران و میرزا نبی،دوست صمیمی و همکار او میشود و از آنها میخواهد تا با میران صحبت کنندو او را سر عقل بیاورند.اما میران اجازه دخالت به آنها نمی دهد.آهو روز بهروز در چشم میران خوار میشود ودر مقابل هما بیشتر در چشم میران مینشیند.میران حتی آهو را مقابل چشم همسایگان میزند تا به او بفهماند که هما زن خانه است.
پس از مدتی هما متوجه نازایی خویش میشود.
سخن ناشر (توضیحی پیرامون تجدید چاپ کتاب)
سخن ناشر
توضیحی پیرامون تجدید چاپ کتاب
کتاب « شوهر آهوخانم » نوشته علی محمد افغانی، نخستین بار در مهر ماه سال ۱۳۴۰ با سرمایه خود مولف انتشار یافت، و در اندک زمانی به حجم قطور ـ نزدیک به ۹۰۰ صفحه ـ و گستردگی موضوع، و توانایی نویسنده در طرح خُلق و خوی عامه مردم، به عنوان یک رمان اجتماعی و اثر بزرگ هنری شهرت خاصی پیدا کرد، چنان که در فاصله یک سال به چاپ دوم رسید.
منتقدین وقت با نوعی مساهله بزرگوارانه در ارزیابی قالب و محتوای این اثر، به ستایش گزاف گونه از آن پرداختند دکتر سیروس پرهام در مجله راهنمای کتاب نوشت:
« بی هیچ گمان بزرگترین رمان زبان فارسی به وجود آمده ( با قید احتیاط ) … شوهر آهوخانم آئینه تمام نمای اجتماع ما و به حقیقت دایره المعارف عظیمی است از زندگی دورانی که به شتاب سپری می شود. هنر اصلی نویسنده در نحوه نگارش داستان و حتی در تعبیرات بکر و بی شمار و توصیف های گویای او نیست؛ هنر بزرگ وی این است که با آفریدن ده ها انسان حقیقی و به جنبش در آوردن صدها حادثه واقعی، از یک دوران خاص اجتماعی پرده برگرفته و سیر واقعی آن را با همه زیروبم ها و سایه روشن هایش پدیدار گردیده است.
ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن، وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست، بلکه تمامی روزگار ما و ماجراهای زمانه همچون شط پهناوری در آن جاری است، و اهمیت این رمان در همین است، در این که همچون آئینه چهار بعدی عظیمی خصوصیات برجسته روزگار ما را منعکس ساخته است. » ( ۱)
همچنین نجف دریابندری در مجله سخن چنین اظهار نظر کرده بود:
نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدید آورده، و صحنه هایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنه های آثار بالزاک و تولستوی می اندازد ـ و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به من جرات چنین قیاسی را می دهد.
علی محمد افغانی در شوهر آهوخانم نشان می دهد که نویسنده ای است تیزبین که حرکات زن و مرد و کودک و حتی سگ و گربه را به خوبی می بیند. از اختلافات آسیابان و نانوا تا دعوی دو هوو و کتک کاری زن و شوهر، همه را می تواند چنان توصیف کند، که خواننده صحنه را پیش چشم خود مجسم ببیند، از اسرار زنان و عوالم کودکان خبر دارد. در هر گوشه از زندگی می تواند زیبایی را ببیند و آن را با قدرت تمام ستایش کند، آدم های او آدم های واقعی هستند که در هر کجای داستان پیدا شوند و گوشه ای از شخصیت آنها باز نموده شود. این گوشه با گوشه های دیگر که در جاهای دیگری دیده ایم، چنان جفت می شود که از مجموع آنها آدم کامل و صحیح پدید می آید. ( ۲)
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در مجله یغما ضمن مقاله ای در ارزیابی ستایش آمیز از کتاب « شوهر آهوخانم » مطلب را بدین گونه طرح کرده است:
« … پس از خواندن کتاب « شوهر آهوخانم » من چون کسی هستم که خواب شگفت آور خوشی دیده است، و نمی تواند از تعریف آن برای دیگران چشم بپوشد. این اثر درست زمانی فرارسیده که هیچکس انتظارش را نداشته است… و اکنون اگر بخواهیم بزرگترین داستان پرداز زبان فارسی را نام ببریم بی گفتگو جز « علی محمد افغانی » کس دیگری نمی تواند بود… از همان صفحه اول کتاب، لحن تازه کلام و سرشاری و طراوت آن ما را می رباید. فکرها و صحنه های رنگارنگ پشت سرهم می آید، بی آنکه بیم آن باشد که ذخیره آنها به پایان برسد.
اگر صادق هدایت را استثناء کنیم، دیگر هیچ کس را نخواهیم یافت، که با آن همه استادی و لطف مثالها و کنایه های فارسی را به کار برده باشد « شوهر آهوخانم » خزانه ای است از تمثیل ها و لطیفه ها و اشاره های مذهبی و اساطیری و تاریخی، آنچه مایه تحسین و اعجاب است، نه احاطه او بر این نکات، بلکه طرز گنجاندن و به کاربردن آن هاست.
خلاصه آنکه « شوهر آهوخانم » بدون گفتگو در زبان فارسی شاهکاری است. انتشار آن نه تنها از نظر ادبی، نویدبخش و شورانگیز و دلگرم کننده است، بلکه از لحاظ تاریخی و اجتماعی نیز در حدّ خود دلیلی است، بر آنکه از ایرانی نباید امید برگرفت، به رغم تلخکامی ها و فروماندگی ها، به رغم سمومی که در هوا پراکنده است، هنوز ایران می تواند، درست در لحظه ای که انتظار نمی رود، شگفتی هایی از آستین خود بیرون آورد. ( ۳)
با نشر چنین اظهارنظرهای غیر واقع بینانه از سوی منتقدان در مجلات و روزنامه های وقت، هنوز سه ماه از انتشار کتاب نمی گذشت، که انجمن کتاب، از میان داستان های ایرانی که در طول سال ۱۳۴۰ منتشر شده بود، کتاب « شوهر آهوخانم » را به عنوان بهترین کتاب برگزیده سال انتخاب کرد و روزنامه کیهان نوشت:
« تنها یکی دو ماه پس از انتشار کتاب بود که منتقدان و کتاب شناسان متوجه شدند، شاهکاری در ادبیات فارسی به وجود آمده است. « شوهر آهوخانم » نخستین رمان ایرانی است که در نزدیک به ۹۰۰ صفحه منتشر شده است و خواننده با خواندن چند صفحه از کتاب احساس می کند که دریچه دنیای تازه ای به رویش گشوده می شود. قهرمانان این کتاب همه سیماهای آشنا و مردم کوچه و بازارند، که خواننده به ناچار خود را با غم ها و شادی هایشان شریک می بیند… » ( ۴)
* * *
غرض از نقل فرازهایی از ارزیابی شتاب آلود و ستایش گرانه منتقدان، که در ماه های اول انتشار کتاب صفحات مجلات و روزنامه های وقت را اشباع کرده بود، یافتن پاسخ به این سئوال منطقی است که آیا این نوشته ها در زمینه نقد کتاب « شوهر آهوخانم » با مفاهیم روشن روش انتقاد منطبق بوده است یا نه؟
نقد یک اثر هنری ضوابط مشخصی دارد و یک امر تخصصی است، و از جانب منتقدی که در صدد نقد کتاب بر می آید باید دقیقا مراعات شود. صاحب نظرانی که به توجیه این ضوابط پرداخته اند، متذکر نکاتی شده اند، که اجمال آن چنین است:
در نقد یک اثر باید هدف یا غرض نویسنده مشخص گردد، و اینکه خواننده را تا چه حدّ برای پذیرش هدف خود قانع ساخته، و طرز تفکر کلّی نویسنده در چهارچوب ساختار داستان چه بوده، و استدلالات نویسنده از کدام یک از عوامل روش علمی سود جسته، و از ابزار بیانِ محاوره ای متناسب و در خور سنخیت فکری و پایگاه اجتماعی هر یک از شخصیت های داستان بهره گیری واقع بینانه شده یا نه؟ و سرانجام اینکه نویسنده در آفرینش اثر زیر تاثیر کدامیک از مکاتب هنری و ادبی بوده است؟
دلایل چندی ـ که بعدا به برخی از آنها اشاره خواهد شد ـ بیانگر این واقعیت است که دست کم احتمالاً دو عامل در نقد شتابزده کتاب « شوهر آهوخانم » تاثیر داشته، نخست اینکه هیجان زدگی ناشی از انتشار یک رمان اجتماعی نزدیک به ۹۰۰ صفحه، آن هم در یک دوران رکود خلاقیت هنری به سبب پی آمدهای سرکوبگرانه کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ برخی از قلم پردازان را چنان به شوق آورده بوده، که بدون توجه به ضوابط دقیق نقد و روش علمی انتقاد هر آنچه از نوک قلم جاری شده بر صفحات مجلات و روزنامه ها منتقل ساخته اند، دوم اینکه فضای سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر شرایط آن روز اجازه طرح دقیق ضوابط نقد را به اهل قلمان نمی داده است، و با معرّفی این رمان اجتماعی به عنوان « شاهکار ادبی » و « دایره المعارف عظیم » و مقایسه آن با آثار جهانی تولستوی و بالزاک، این توهم در اذهان پدید آید، که رژیم زاده کودتا زمینه رشد ادبیات ملی را تا سرحد آثار برگزیده جهانی فراهم ساخته است!!
در حالی که منتقدانی که بعدها با فراغت خاطر و دقت بیشتر و در فضای اجتماعی بازتر به بررسی و ارزیابی عینی این اثر پرداخته اند، و نوشته ها و نظرات آنان در نظام جمهوری اسلامی چاپ و نشر یافته، دیدگاه های کلاً متفاوتی با منتقدان پیشین ابراز داشته اند. در همین جا، برای اثبات مطالبی که در پی خواهیم آورد، بهتر است به نمونه هایی از نقطه نظرات این نویسندگان صاحب نظر اشاراتی داشته باشیم.
* * *
محمدعلی سپانلو می نویسد:
« … گرچه این رمان گهگاه دستخوش اطناب ملال آوری است، و به خصوص گفتگوها زیر تاثیر رمان نویسان قرن ۱۹ آمیخته با اساطیر و احادیث غرب و شرق است، و اغلب در حد معلومات گویندگان نیست، اما در ضمن نویسنده در چند خط اصلی موفق بوده است.
… در لابلای داستان چشم انداز گویایی از زندگی و تاریخ کشور را در یک شهرستان در زمان سال های اثر ( ۱۳۱۳ـ۱۳۲۰ ) ترسیم کرده است، و در حاشیه حوادثی که بر قهرمانان اصلی می گذرد، ماجرای تغییر لباس و کلاه و کشف حجاب، برخوردهای صنفی، نظام اداری و حکومتی، رابطه شهر و روستا و سلسله روابط مردم با قدرت جابرانه مستقر کشف و روشن شده است. ( ۵)
به زعم این منتقد، « آهوخانم در واقع غمنامه زن ایرانی است و سند محکومیت سرنوشتی که در سال های روایت شده برای زنان وجود داشته است. »
حسن عابدینی می نویسد:
« شوهر آهوخانم گرفتار دوگانگی عجیبی است، در مرز بین اثر هنری و اثر بازاری معلق است. افغانی، همچون نویسندگان اولین رمان های اجتماعی، غریزی می نویسد، و ذهنش تشکل و تربیت هنرمندانه را نیافته است. چنین است که داستان دچار آشفتگی می شود. نویسنده جابه جا سیر داستان را می گسلد، پند و اندرز می دهد، از ارسطو و پاسکال و دیگران نقل قول می آورد، فضل فروشی می کند، اساطیر یونان و احادیث مذهبی را به یاری می گیرد، گفتگوها، که محاوره ای نوشته شده اند، اغلب در ساختن شخصیت ها و پیشبرد حوادث به کار می آیند. امّا گاه به سخنرانی های طولانی تبدیل می شوند، و صحنه های بدلی و عاری از احساس هنرمندانه می آفرینند، در این مواقع حرف هایی از قول آدم ها بیان می شود که با توجه به موقعیت و روحیه شان، هیچ کس نمی تواند از دهان آنها بپذیرد، مثلاً هما یا سیدمیران، سخنان خود را با اسطوره های یونان و روم می آرایند، نثر که غالبا روشن و گویاست، گاه کهنه و توضیحی می شود و واژه های ادبی، عامیانه و روزنامه ای در جمله های طولانی درهم می آمیزند توصیف های واقع گرایانه رمان قرن نوزدهمی با توصیف رمانتیک به شیوه « حجازی » مخدوش می شوند و یک دستی رمان از بین می رود. »
این منتقد نیز از به کارگیری اصطلاحات عامه، و توصیفی که از روابط صنفی، و برخورد مردم با ماموران حکومت رضاشاه، مرگ و میر ناشی از جنگ جهانی دوم، و مسائل جنبی آن به عمل آمده، جانمایه رمان تلقی می کند، و سرانجام نیز بر این نکته قید تاکید می گذارد، که اگر بوف کور هدایت روشنفکران عصر رضاشاه را تصویر می کند، و چشمهایش علوی به مبارزین این سال ها می پردازد، شوهر آهوخانم افغانی می کوشد از طریق تجسم زندگی خانوادگی، پرده از این دوران تاریخی برگیرد، و این سه رمان، وجوه گوناگون سال های ۱۳۰۰-۱۳۲۰ را تصویر می کنند. ( ۶)
جمال میرصادقی نویسنده و منتقد ادبی، با دقت و روشنگری ویژه ای به نقد این اثر پرداخته، و کاستی های آن را در وجوه مختلف در معرض دید خواننده قرار داده، و نوشته است:
رمان « شوهر آهوخانم » در قالب تعریف های رمان های فرنگی نمی گنجد. این رمان از نظر شکل و محتوا و شخصیت پردازی هم ویژگی های رمان های فرنگی را دارد و هم خصوصیات قصه های بلند فارسی را؛ به عبارت روشن تر از نظر شخصیت سازی و شکل و قالب « شوهر آهوخانم » یادآور رمان های قرن نوزدهم اروپاست، و از این نظر که این شخصیت ها کلی بافند، و هر کدام به زبان عالمانه، فضل فروشی و گنده گویی می کنند و هویت فردی آنها از میان مکالمه هایشان باز نموده نمی شود، تا حدودی به قصه های بلند ایرانی شباهت پیدا می کند، نکته دیگر اینکه محتوایی کاملاً ایرانی دارد، که بازگوکننده خصوصیات روحی و معنوی و قومی مردم ایران است…
نویسنده در همه جا خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد، یعنی به شیوه نویسندگان قرن نوزدهم، شخصیت های رمان خود را از بیرون و درون زیر نظر می گیرد، و بر کارها و افکار آنها نظارت مستقیم دارد، و به عبارت دیگر یک آگاه همه چیزدان و عقل کل است. اما برخلاف این رمان ها، همان طور که اشاره رفت، نویسنده با زبان روشنفکرانه خود و معلومات خود به جای شخصیت های رمان حرف می زند، به همین دلیل در کتاب بی سواد، عامی، روشنفکر و آگاه همه مثل هم حرف می زنند و کتاب مشحون از کلمات قصار فیلسوفان ایرانی و خارجی و عقاید و افکار شخصیت های مذهبی و اجتماعی است. این رمان خواننده را بیشتر به یاد قصه های بلند ایرانی مثل سمک عیار و امیرارسلان و منظومه های داستانی شاعران ایرانی می اندازد که در آنها شاعر یا نویسنده عقاید و افکار خود را در دهان شخصیت های داستان مخلوق خود می گذارد، و در حقیقت به جای آن که نویسنده شخصیت های داستان را به گفت وگو وادارد، شخصیت ها، به زبان نویسنده صحبت می کنند و توضیح دهنده افکار و وسعت معلومات او هستند…
* * *
گرچه ارائه این شواهد مدلل از بررسی و نقد کتاب « شوهر آهوخانم » در دو زمان متفاوت، خود به خود گویای پاسخ به آن پرسش منطقی است، که ضوابط نقد در ارزیابی اولیه این اثر به رغم فرهیختگی منتقدان وقت، دستخوش هیجان های کاذب قرار گرفته، و نتایجی که از تحلیل اجتماعی اثر ارائه شده، خلاقیت بعدی نویسنده را نیز در سطح هنری تنزل داده، و آثاری که بعدها از این نویسنده انتشار یافته، هیچ کدام نتوانسته دست کم در حد کتاب شوهر آهوخانم از عنصر اساسی هنرمایه گرفته باشد. چنانچه نقد به شیوه علمی صورت می گرفت و سرشت جامعه شناسانه در تحلیل اثر به دقت مورد توجه منتقدان واقع می شد، هم کتاب « شوهر آهوخانم » جایگاه واقعی خود را در ادبیات داستانی پیدا می کرد، و هم نویسنده به درستی از ضعف ها و کاستی ها و لغزش های آفرینش هنری خویش آگاهی می یافت.
به هر روی، صرفنظر از نکات مطرح شده، داستان کتاب که عمدتا در چهارچوب زندگی یک خانواده کاسبکار شهرستانی، آن هم در شهری درجه ۳ ـ از نظر جمعیت ـ روی داده، ماهیتا باید خصلت ها و ویژگی های خود را داشته باشد، و نه تنها آن را نمی توان به دوره معینی از تاریخ اجتماعی ایران تعمیم داد، بلکه تصویر دقیق و تیزبینانه شرایط حاکم بر کل جامعه را نیز در آن نمی توان یافت. وانگهی بیان محاوره ای یک خانواده متوسط شهرستانی، بیانی است ساده و در حد فهم و شعور اجتماعی اقشار معین، چگونه می توان انتظار داشت مفاهیم فلسفی ارسطو، نظرات پاسکال و یا نکات اسطوره ای اقوام ایرانی در افکار و تخیلات صاحب چنین خانواده ای رسوخ یافته باشد؟ چنین آدمی چگونه می تواند درباره فلسفه « تعدد زوجات » که خود واجد شرایط ویژه و الزامات پیچیده ای است، اظهار نظرهای نادرست نماید، یا سخنان نامعقولی درباره راهنمایان بشری بر زبان راند؟
بی تردید هر جامعه ای بر یک رشته سنت ها، آداب و رسوم، و ارزش های معینی متکی است که تبلوری از پایگاه تاریخی زندگی پیشینیان، فرهنگ ملی، باورهای مذهبی و مناسبات ویژه اجتماعی ساکنان آن جامعه به شمار می رود. ادبیات که به تعبیری هنر تصویرهاست، هرگز اندیشه های « برهنه » و « نامعقول » را که زاده ذهن نویسنده است، در اثر ادبی، آن هم از زبان افراد معمولی جامعه، به کار نمی گیرد، انعکاس آنها نه تنها زیان آور است، بلکه نوعی لغزش و خطای اخلاقی و مغایر با رسالت هنرمند نیز به حساب می آید، در تعدادی از صفحات کتاب چنین لغزش ها، خطاها و نادرستی ها به چشم می خورد، خوشوقتانه خواننده هوشمند امروزین وطنمان، خود به فراست آنها را درمی یابد.
* * *
نکته مهم دیگر در محتوای اثر، ارائه زندگی دو تن از « زنان » با پایگاه متفاوت فکری، و قید و بند اجتماعی است چنانکه یکی از منتقدان، آهوخانم را غمنامه زندگیِ زنِ ایرانی قلمداد کرده، به راستی زندگی آهوخانم، می تواند به عنوانِ « غمنامه زن ایرانی » با زندگی زنان ایران مصداق واقعی پیدا کند؟ توسری خوردن یک زن خانه دار متعلق به قشر متوسط جامعه از سوی شوهر، و بلهوسی زن دیگر در راستای زندگی، هرگز نمی تواند نمودار راستین زندگی زنان ایران باشد، تا آنجا که آهوخانم مظهر « غمنامه زن ایرانی » قرار گیرد. در میان ایلات و روستاها زنان همپای مردان گرداننده حیات خانواده ها و مسلّط بر اداره امور خانه می باشند، نه زیر بار توسری خوردن می روند، و نه اجازه ورود زن دیگر را به حریم زندگی خود می دهند. زنان ایرانی در وجوه گونه گون زندگی در راستای تاریخ میهنمان، حتی در دوران دیکتاتوری سیاه رضاخانی چنان حماسه ها آفریده، شجاعت، غیرت و ایثار از خود نشان داده اند که به راستی زیبنده نام افتخارآمیز « زن » بوده اند.
راقم سطور از شرح حال زندگی یکی از این شیرزنان به نام « ایران » آگاه است، که به خاطر سرودن اشعاری در ذم حکومت وقت، که دو بیت آن را در زیر می آورد:
ویرانه باد کشور شومی که اندر او
میدان برای جلوه فرزانگان نبود
نابود باد قدرت آن ناکسان به دهر
کز بودشان ز هستی ملت نشان نبود
به سیاهچال زندان فرستاده شد، و به دست دژخیمان رضاشاهی به وضع فجیعی کشته شد. نمونه دیگر چنین زنان، همین پروین اعتصامی است که در اوج اختناق و پیگرد پلیسی شعر « صاعقه ما ستم اغنیاست » و قطعه « اشک یتیم » را سرود و چهره دیکتاتوری را به مردم ایران نمایاند، و خود به مرگ مرموز و مشکوک درگذشت.
با وجود چنان حماسه آفرینی ها، آیا می توان گفت که آهوخانم غمنامه زن ایرانی است؟ متاسفانه ابعاد زندگی زن ایرانی در ادبیات میهن ما همواره از دو بُعد مورد توجه ادیبان، شاعران، نویسندگان، حتی گفته های دولتمردان بوده است، بُعد تلذّذ جسمانی، بُعد تیره بختی؛ کمتر اثری در زمینه ابعاد دیگر زندگیِ هستی بخش و غرورآفرین زنان پدید آورده شده، حتی کار این نگرش فضاحت بار به جایی رسیده بود، که محمدرضا شاه در مصاحبه با یک روزنامه نگار خارجی زن « اوریانا فالانچی » صریحا گفته بود، که زنان تنها با زیبایی خود می توانند تاثیر کنند، و مکار و حیله گر و جاه طلبند و در تاریخ جهان کاری نکرده اند، و حتی از میان آنها یک آشپز و خیاط خوب برنخاسته است، زیرا بهترین آشپزان و خیاطان جهان مردند.
افسوس که چنین اندیشه های زشت و وحشتناکی درباره زنان، زیر تاثیر شرایط حاکم بر جامعه در راستای تاریخ ایران در موارد بسیاری به ادبیات ما نیز راه یافته است، و آهوخانم و هما دو تن از زنان محور داستان نیز در زمره همین هاست.
* * *
به هر روی، کتاب « شوهر آهو خانم » با نگرش اجمالی که به شرح آن پرداخته شد، رمانی است که نویسنده در آن برخی از خلق و خوی عامه مردم را به تصویر کشیده، از رنج ها، افسردگی ها، غم ها و نامرادی های یک دوران هفت ساله در یکی از شهرهای درجه سه وطنمان سخن ها گفته، و تمثیل ها، لطیفه ها و کنایه های فارسی را با لطف خاصی به کار گرفته است چنانچه مطالب نادرست و مواضع ضد ارزش های اخلاقی و گفت و گوهای فاضل مآبانه نویسنده را ـ که اجمالاً به آن ها اشاره گردید ـ از معدود صفحات کتاب استثناء کنیم، به عنوان یک رمان اجتماعی متعلق به دوران معینی از تاریخ معاصرِ بخشی از میهنمان در خور مطالعه می باشد.
مشخصات کتاب شوهر آهو خانم
- نویسنده: علی محمد افغانی
- تعداد صفحات: 800 صفحه
- انتشارات: نگاه
- موضوع: رمان ایرانی