پشت گوش اندازی چیست؟
یک گزارش جدید در مورد مقدار وقتی که ما در بریتانیا به هدر می دهیم، رقم هشدار دهنده ای را نشان می دهد. به استناد این گزارش، ما به طور متوسط در هفته یک ساعت و 30 دقیقه اسیر ترافیک هستیم. 36 دقیقه در انتظار وسایل نقلیه عمومی به سر می بریم. یک ساعت و 24 دقیقه صرف تشریفات اداری می کنیم. یک ساعت و 12 دقیقه در صف مغازه ها و بانک ها می ایستیم. یک ساعت و 24 دقیقه در منزل دنبال چیز های مختلف می گردیم. یک ساعت و 18 دقیقه بدون نتیجه، در فروشگاه ها در جستجوی اجناس خاصی هستیم. روی هم، هر هفته هفت ساعت و نیم از وقت خود را به شکل های بالا به هدر می دهیم که حدودا برابر است با دو سال و نیم از یک عمر متوسط.
در عین حال که ممکن است بعضی از این عوامل چندان هم تحت اختیار ما نباشند، در سایر زمینه ها، کنترل بیشتری بر نحوه صرف وقت خود داریم. اما آیا این وقت را عاقلانه صرف می کنیم؟ آیا تکالیفی را که انجامشان به نفع ماست، در همان زمانی که به نفع ماست، انجام می دهیم؟ پاسخ این است که بعضی از ما چنین می کنیم و بعضی دیگر، نه. بیشتر ما کارها را پشت گوش می اندازیم.
معنای واژه پشت گوش اندازی چیست؟
معنای آن، کار امروز را به فردا انداختن است. پشت گوش اندازی از سه وجه اصلی تشکیل می شود:
- وظیفه ای که انجام آن به نفع ماست
- یک چارچوب زمانی که اقدام کردن در محدوده آن، برایمان اهمیت دارد
- به تعویق انداختن این اقدام، تا وقتی دیگر
علاوه بر این، تا وقتی که آن اقدام صورت گیرد، پشت گوش اندازی شامل یک یا چند تعویق دیگر نیز می شود:
- یا تا آخرین لحظه
- یا بعد از مهلت مقرر
- یا اینکه اقدام اصلا صورت نمی گیرد.
همه ما در زندگی خود بعضی وقت ها، پشت گوش اندازی می کنیم. برای مثال، چند نفر از ما تا به حال پرداخت صورت حسابی را تا دقیقه آخر به تعویق انداخته ایم؟ حال آنکه پرداخت به موقع آن به نفعمان بوده است؟ قصد من از نوشتن این کتاب مطمئنا این نیست که بخواهم شما را متقاعد کنم همه شکل های پشت گوش اندازی را از زندگی تان بیرون کنید. اگر چنین قصدی داشتم، بی تردید موفق نمی شدم.
زمینه های اصلی پشت گوش اندازی
قبل از اینکه بیشتر درباره پشت گوش اندازی مزمن بحث کنم، اجازه بدهید مرور کوتاهی بر زمینه های اصلی پشت گوش اندازی داشته باشم. مرور کوتاهی بر زمینه های اصلی پشت گوش اندازی داشته باشم. در زمینه کار و تلاش انسانی، پشت گوش اندازی در مورد هر چیزی امکان دارد. اما به نظر من ما انسان ها در این زمینه ها پشت گوش اندازی می کنیم:
- مراقبت و نگهداری از خود
- رشد و پرورش نفس
- محترم شمردن تعهداتمان به دیگران
هر چند که امکان تداخل این زمینه ها با یکدیگر وجود دارد و معمولا نیز چنین می شود، من به نوبت به تک تک آن ها اشاره کوتاهی می کنم:
مراقبت و نگهداری از خود
وقتی در زمینه مراقبت از خود پشت گوش اندازی می کنیم، از دست زدن به اقدامی طفره می رویم که در این زمینه ها از ما محافظت می کند: سلامتی، نظافت فردی، امور مالی، اداره امور شخصی، شرایط عمومی زندگی (مانند نظافت، سازمان دهی و تعمیر و نگهداری محل زندگی) و کار.
رشد و پرورش نفس
وقتی در زمینه نفس پروری پشت گوش اندازی می کنیم، از دست زدن به اقدامی طفره می رویم که زندگی ما را در زمینه های گوناگون بهبود می بخشد. مانند پرورش علایق شخصی، افزایش فرصت های پیشرفت در رشته شغلی که برگزیده ایم. کسب مدارج تحصیلی بالاتر و توسعه دانش خود در زمینه های تخصصی یا عمومی.
محترم شمردن تعهداتمان به دیگران
گاهی اوقات تعهداتی را نسبت به دیگران قبول می کنیم که در آن زمان به خصوص، کاملا آمادگی انجام آن تعهدات را داریم. اما بعدها از قبول آن تعهدات پشیمان می شویم. یا به نظرمان دشوار می آیند. در اینگونه مواقع، به جای تن در دادن به کاری که به عهده گرفته ایم. با این امید که آن فرد قولی را که به او داده ایم فراموش کرده باشد، از انجام آن کار طفره می رویم. برای مثال، من تاکنون سرویراستار متون علمی متعددی بوده ام و رسم معمول من این است که به کسانی که ویرایش بخش هایی از کتاب را قبول می کنند. فرصت سخاوتمندانه ای برای تحویل کار می دهم. با این حال، عده ای از این افراد کارشان را دیر تحویل می دهند و به این ترتیب، هم برای من ویراستار و هم برای ناشرین، که معمولا جدول زمانی فشرده ای برای چاپ کتاب هایشان دارند، ایجاد دردسر می کنند.
مقابله با پشت گوش اندازیِ «آن طور که باید»
اگر درگیر پشت گوش اندازیِ «آن طور که باید» مزمن هستید، به احتمال زیاد کارها را به این دلیل عقب می اندازید که می ترسید نتوانید آنها را «آن طور که باید» انجام دهید. افرادی که دچار این نوع پشت گوش اندازی هستند، خود را کمال گرا به حساب می آورند و در عین حال که قادر به درک مخاطرات پشت گوش اندازی هستند، در مورد دست برداشتن از افکار کمال گرایانه خود با تردید و احساسات مختلفی دست به گریبانند زیرا به غلط تصور می کنند که معنای این کار این است که باید به تنزل از سطح ایده آل و به چیزی کمتر از بهترین رضایت بدهند.
چگونه می توانید تشخیص بدهید که دچار پشت گوش اندازی «آن طور که باید» هستید؟ در صورتی که گاهی، یا اکثر اوقات ویژگی های زیر را از خود بروز می دهید، دچار این مشکل هستید.
1- فقط سیاه و سفید فکر می کنید. (برای مثال ، «کاری که می کنم یا علی و بی نقص است یا افتضاح»).
2- تا وقتی که همه شرایط «آن طور که باید» نباشند، کاری را شروع نمی کنید.
3- در حد افراط اهل رقابت هستید و اعتقاد دارید که باید بالاتر از همه باشید و تکلیفی را که پیش رو دارید شروع نمی کنید مگر این که از «بهترین» بودن خود اطمینان داشته باشید.
4- اعتقاد دارید که برای انجام هر کاری یک راه درست و یک راه غلط وجود دارد و در صورتی که مطمئن نباشید کار مورد نظر را از راه درست انجام خواهید داد، از انجامش صرف نظر می کنید، حتی اگر انجام آن به نفعتان باشد.
اعتقاد دارید که برتری و کمال (چیزی که به اصرار می خواهید به آن برسید) باید بدون زحمت زیاد به دست بیاید و اگر لازم باشد برای انجام کاری بیش از حد تلاش کنید، نتیجه می گیرید که در آن تبحر ندارید.
6- اعتقاد دارید که ارزش فردی شما را عملکرد ها و قابلیت هایتان تعیین می کنند.
7- فکر می کنید باید کار مورد بحث را به یک ضرب و با همان تلاش اول انجام بدهید و اگر فکر کنید انجام آن با این کیفیت برایتان مقدور نیست، اصلا به سراغش نمی روید.
وقتی کاری را شروع کردید، چون اصرار دارید آن را به بهترین نحو انجام دهید، بیش از حد لزوم وقت صرف آن کار می کنید. به همین دلیل، قبل از شروع یک تکلیف، آگاهی از اینکه چقدر وقت صرف آن خواهید کرد، شما را از دست زدن به کار مورد نظر منصرف می کند.