چگونه میتوان به موفقیت رسید؟ تا جایی که من میدانم، برای رسیدن به موفقیت چهار رکن وجود دارد: حرفهای را که دوست دارید انتخاب کنید، با تمام وجود به این کار بپردازید، از فرصت های مناسب بهره بگیرید و یکی از اعضای گروه باشید.
-بنجامین فیرلس
چگونه پیشرفت میکنید؟
در این مقاله با روش های ساده و مؤثری آشنا میشوید تا برای کاری که میکنید حقوق بیشتری بگیرید، سریعتر ارتقاء درجه پیدا کنید و مسئولیت های مهمتری را بر عهده بگیرید.
این روش ها را موفقترین شاغلان در جامعه آزمایش کردهاند. وقتی شما از آنها استفاده میکنید، با سرعت زیاد در مسیر به حرکت در میآیید. در چند سال آینده به اندازه 10 تا 20 سال فعالیت اشخاص متوسط پیشرفت میکنید.
انتخاب یک شغل و حرفه یکی از مهمترین تصمیماتی است که شما در زندگی خود میگیرید. متأسفانه بسیاری از مردم بدون توجه به اینکه برای چه کاری مناسباند، هر شغلی را که پیش آید انتخاب میکنند و در این شرایط موفقیتی انتظارشان را نمیکشد.
بیشتر حقوق بگیرید و سریعتر پیشرفت کنید
اما تا اینجا شما آموختهاید که با این اشخاص تفاوت دارید. هدف شما این است که شغلی عالی پیدا کنید که هم از آن لذت ببرید و هم حقوق قابل ملاحظهای دریافت کنید. خبر خوش این است که بدون توجه به موقعیتی که دارید، هرگز گیر نکردهاید و گرفتار دام نشدهاید. شما از ارادهای آزاد برخوردارید. شما حق انتخاب دارید. شما با استعدادهایتان کارهای بیشماری میتوانید انجام دهید. میتوانید حقوق بیشتری بگیرید و بیش از هر زمانی پیشرفت کنید.
به خاطر پویایی فراوان و سرعت زیاد تغییر در اقتصاد، کسی که امروز شروع به کار کند در طول دوران کاریاش عهده دار مشاغل گوناگون میشود. به گزارش مجله فورچون بیش از 40 درصد شاغلان هرگز نمیتوانند در کاری برای همیشه باقی بمانند.
شما برای خودتان کار میکنید
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که ممکن است بکنید این است که گمان کنید برای کسی جز برای خودتان کار میکنید. مهم نیست چه کسی چک حقوق شما را در پایان ماه امضاء میکند. شما رئیس خودتان هستید. شما مسئول کار و زندگی شخصی خود هستید. در بلند مدت شما هستید که مشخص میکنید چه مبلغی درآمد خواهید داشت.
تصمیم بگیرید که دقیقاً چه میخواهید
این مهمترین مرحله در شغل و حرفه شماست. از این فرصت برای تحلیل استعداد ها و توانمندی های شخصی خود استفاده نمایید. و به عمق وجود خود نگاه کنید و ببینید چه کاری است که به واقع از آن لذت میبرید. کدام فعالیت است که به آن علاقه دارید، کدام کار در گذشته بوده که از آن بیشترین لذت را بردهاید؟
شما بگونه ای طراحی شدهاید که بعضی از کارها را به طرز عالی میتوانید انجام دهید. شما برای موفقیت ساخته شدهاید. شما از استعدادهای فراوانی بهره دارید که تاکنون از آنها استفاده نکردهاید. شما میتوانید هر کاری را که دوست دارید انجام بدهید. اما دقیقاً باید بدانید که چه میخواهید و بعد با تمام وجود برای دستیابی به این هدف ها حرکت کنید
اندیشیدن از مبدأ صفر را تمرین کنید
در اینجا شما را با ابزار مهمی آشنا میکنم. در باقی مانده عمرتان در هر کاری اندیشیدن از مبدأ صفر را رعایت کنید. برای این کار زیر همه تصمیماتی که تاکنون گرفتهاید خط بکشید و از خود بپرسید: «آیا کاری در زندگیم وجود دارد که امروز انجام میدهم که اگر آگاهی امروزم را در گذشته داشتم، به این کار دست نمیزدم؟»
واقعیت این است که در شرایط تحولات شدید و تغییرات سریع شما همیشه جوابی برای این سؤال خواهید داشت. دست کم همیشه کاری هست که شما انجام میدهید که اگر در گذشته آگاهی امروزتان را داشتید، دست به کار آن نمی شدید.
از کجا متوجه میشوید که در شرایط اندیشیدن از مبدأ صفر هستید؟ بسیار ساده است. اسمش استرس است. هرگاه با استرس مزمنی روبه رو میشوید، هر گاه گرفتار خشم و انواع نارضایتیها میشوید، معنایش این است که اگر روزی که کارتان را انتخاب میکردید، آگاهی امروزتان را داشتید، آن کار را انتخاب نمیکردید.
هر بخشی از زندگی خود را مرور کنید
میتوانید از اندیشیدن از مبدأ صفر در تمام شئونات زندگی خود استفاده کنید. میتوانید آن را در مورد روابطتان مورد استفاده قرار دهید. آیا در رابطهای بسر میبرید که اگر به هنگام شروع این رابطه علم و اطلاع امروزتان را داشتید آن رابطه را شروع نمیکردید؟
آیا سرمایهگذاری در زمان، پول یا احساساتی وجود دارد که مانع از پیشرفت کاری میشود؟ فرض را بر این بگذارید که میتوانید هر شغلی را که میخواهید انتخاب کنید. تصور کنید کارهایی وجود دارند که از انجام دادن آن ها لذت میبرید. یکی از رموز موفقیت در این است که بدانید از چه کاری لذت میبرید و بعد همان کار را انتخاب کنید.
آزمون خوشبختی
جالب این جاست که هر وقت از کاری که میکنید راضی و خوشحال باشید، هم آن کار را سریعتر انجام میدهید و هم پول بیشتری در ازایش دریافت میکنید. اگر کارتان را دوست نداشته باشید، نمیتوانید با اشتیاق آن کار را انجام دهید و از پس مشکلات برآیید.
به هنگام تصمیمگیری در زمینه کار مورد علاقهتان کاملاً خود خواه باشید. تنها به خودتان و به ندای درونتان فکر کنید.
برادر من بعد از ترک دبیرستان چند سالی کارهای مختلف و نه چندان جالبی انجام داد. تا اینکه روزی تصمیم گرفت که می خواهد مهندس معمار شود. او سه سال ونیم در یک مدرسه فنی درس خواند و مهندس معمار شد. او در تعطیلات آخر هفته و در ماه های تابستان در کنار جمعی از مهندسان معمار کارکرد و سرانجام مدرک خود را گرفت.
دو سال بعد به این نتیجه رسید که این کار را دوست ندارد. حالا او به این نتیجه رسیده بود که می خواهد وکیل بشود. او تردیدی نداشت که این کار را دوست دارد. 5 سال بطور شبانه درس خواند و مدرک حقوق گرفت. امروز در کار وکالت بسیار موفق است. او حالا کاری را انجام میدهد که به واقع دوست دارد و زندگی بسیار خوبی دارد.
صنعت و شرکت مناسبی انتخاب کنید
همه سالی بعضی از صنایع در شرایط رشد بسر میبرند و هزاران نفر را استخدام میکنند. این صنایع فرصت قابل ملاحظهای برای زنان و مردانی فراهم میکنند که در مقایسه با اشخاص معمولی و متوسط میخواهند پیشرفت بیشتری داشته باشند.
بطور هم زمان بعضی از صنایع دیگر در حال افول و زوالند. این صنایع پیوسته در حال استخدام کسانی هستند تا جایگزین کارکنانی شوند که آن صنعت را ترک گفتهاند. این صنایع تحت تأثیر اتوماسیون، تغییرات تکنولوژیک و تغییر سلیقه مصرف کنندگان، آینده خوبی انتظارشان را نمیکشد. وظیفه شما این است که صنایع بالنده را از صنایع رو به زوال تمایز دهید.
اگر در صنایع در حال رشد کار کنید به سرعت بیشتری ارتقاء میگیرید و حقوق دریافتی شما هم بیشتر میشود. شاید بتوانید در این صنایع در یکسال به اندازه 5 تا 10 سال کار کردن در صنایع پس رونده رشد کنید.
20 درصد بالا را شناسایی کنید
وقتی یک صنعت با رشد بالا را شناسایی کردید، کارهایی را که لازم است انجام دهید. ببینید در آن صنعت کدام یک از شرکت ها بیشترین رشد را دارند. به خاطر داشته باشید که 20 درصد شرکت ها در هر صنعتی 80 درصد منافع را نصیب خود میکنند. این شرکت ها از رهبری و از موفقیت بازاری بهتری برخوردارند و از فنآوریهای پیشرفتهتری سود میبرند. آینده بهتر هم انتظارشان را میکشد. این ها شرکت هایی هستند که دوست دارید برایشان کار کنید.
خودتان و مهارتهایتان را منبعی ارزشمند در نظر بگیرید و آن بازار را مکانی فرض کنید که میخواهید در آن کار کنید و بیشترین بازدهی را در آن بدست آورید. در کار متعهد شدن نسبت به یک شرکت در یک صنعت خاص کاملاً خود خواه باشید.
در یکی از سمینار هام، زنی به من مراجعه کرد و پرسید چه میتواند بکند که پول بیشتری بگیرد و ارتقاء شغلی بیشتری پیدا کنید. از او پرسیدم چه میکند. گفت برای یک شرکت تولیدی کار میکند. معلوم شد این شرکت با ژاپنی ها در رقابت شدیدی درگیر است. ژاپنی ها محصولات مشابه فرآورده های این شرکت را با قیمت کمتر و کیفیت بهتر تولید میکردند. در نتیجهاین شرکت در مدت 10 سال گذشته رشد نکرده بود.
به او گفتم آینده خوبی برای شرکت او وجود ندارد. اگر او واقعاً دلش میخواست در صنعتی که در آن کار میکرد رشد کند، باید به شرکت دیگری میپیوست که رشد زیاد داشت.
این زن بعداً در نامهای به من نوشت که به توصیه من عمل کرده است. حالا او در مقایسه با قبل 40 درصد حقوق بیشتر میگرفت. او در زمانی کوتاه دو بار ترفیع رتبه گرفته بود و حالا در مسیر حرکت سریع قرار داشت.
تصویر مثبتی ایجاد کنید
به راستی که حیرت انگیز است. جمع کثیری از کارکنان به موفقیت نمیرسند زیرا کسی به آن ها نگفته که وضع ظاهر تا چه اندازه در ارتقاء پیدا کردن و حقوق بیشتر گرفتن مؤثر است.
من شخصاً درباره وضع ظاهر و تصویری که اشخاص از خود به جا میگذارند سال ها مطالعه کردهام. ده ها کتاب و مقاله در این زمینه خواندهام و به هزاران نفر این موضوع را تدریس نمودهام. حالا با اطمینان خاطر میتوانم به شما بگویم وضع ظاهری که به نمایش میگذارید روی این مطلب که ما چه اندازه و به چه سرعتی میتوانید پیشرفت کنید تأثیر میگذارد.
اولین قاعده این است که همیشه برای موفق شدن در کتابتان لباس بپوشید. به اشخاص بلند پایه در صنعت خود نگاه کنید. در روزنامه ها و مجلات به عکس های زنان و مردانی نگاه کنید که ارتقاء گرفتهاند و به درجات بالاتر اداری رسیدهاند.
در کار تجارت بعضی از رنگ ها و بعضی از ترکیبات رنگ ها نقش مؤثرتری ایفا میکنند. کتاب خوبی در این زمینه پیدا کنید و همه مطالب آن را به دقت بخوانید و بعد به توصیه های آن در محل کارتان عمل کنید.
کارتان را زودتر شروع کنید، پرتلاش تر کار کنید و بعد از تمام شدن ساعت رسمی کار، اندکی بیشتر در دفترتان باقی بمانید.
ذهنیت معتاد به کار داشته باشید. چیزی به اندازهاین اشتهار که انسانی سخت کوش هستید روی موقعیت کاری شما تأثیر مطلوب بر جای نمیگذارد.
همه در شرکت میدانند که اشخاص پرتلاش چه کسانی هستند. کسانی که بیشترین کار و تلاش را میکنند، بیش از بقیه مورد احترام قرار میگیرند و مقامات شرکت برای آن ها ارزش بیشتری قابل میشوند. اشخاص پرتلاش و ساعی همیشه حقوق بیشتری میگیرند و سریعتر ارتقاء درجه پیدا میکنند. آن ها در زمان کمتر کار بیشتری صورت میدهند. آن ها برای شرکت ارزشمندتر هستند. با روزی دو ساعت بیشتر کار کردن، تبدیل به یکی از اشخاص موفق نسل خود میشوید. میتوانید یک ساعت قبل از دیگران به دفتر کارتان بیایید و یک ساعت بعد از رفتن سایرین شرکت را ترک کنید. میتوانید در فرصت صرف ناهار کار کنید و بی جهت 60 تا 90 دقیقه وقت صرف ناهار خوردن نکنید.
در تمام دقایق کاری خود کار کنید
اشخاص برجسته در هر زمینهای بیش از اشخاص متوسط کار میکنند. آمار نشان میدهد 10درصد حقوق بگیران برتر هفتهای 50 تا 60 ساعت کار میکنند. از اینکه بگذریم آن ها در تمام دقایق کاریشان کار میکنند. وقتی زودتر از وقت معمول به محل کارشان میآیند، بلافاصله کارهای مهمشان را شروع میکنند. در تمام مدت روز کار میکنند، با همکارانشان حرف های خودمانی و غیر کاری نمیزنند.
شما هم باید به همین شکل کار کنید. در تمام دقایق کاریتان کار کنید، به اینترنت رجوع نکنید، تلفن شخصی به کسی نزنید، روزنامه نخوانید، درباره مسابقات ورزشی صحبت نکنید. کاری به برنامه های تلویزیونی نداشته باشید. در تمام دقایق کاری، کار کنید.
با توجه به آمار موجود اغلب کارکنان به اندازه 50 درصد ظرفیت خود کار میکنند، 50 درصد بقیه صرف مراودات اجتماعی، گرفتن تماس های تلفنی شخصی، رسیدن به تجارت خصوصی، دیر شروع کردن، زود محل کار را ترک گفتن و صرف نوشیدن چای و قهوه در زمان طولانی میشود.
در رقابت برنده شوید
تصور کنید شرکت شما از شرکت دیگری دعوت کرده که با بررسی های خود مشخص کند چه کسی بیش از بقیه کار میکند. و چه کسانی کمتر و کمتر کار میکنند. یا آنکه این یک نظر تصوری است، سعی کنید در این رقابت پیروز شوید. هدف این است که در مدت 12 ماه در ردیف اول کارکنان سخت کوش جای بگیرید. اینگونه هم بیشتر حقوق میگیرید و هم سریعتر ارتقاء درجه پیدا میکنید.
کارکنان بطور متوسط هفتهای 32 ساعت کار میکنند. از این 32 ساعت هم ساعات قابل ملاحظهای صرف کارهای کم ارزش میشود. از انجام دادن فعالیت های که وقت شما را تلف میکنند خودداری ورزید. بهخصوص کنار کسانی قرار نگیرند که با صحبت هایشان وقت شما را میگیرند.
وقتی کسی می خواهد حواس شما را از کاری که میکنید پرت کند، به او تبسم کنید و بگویید: «من باید سروقت سر کارم بروم.» اینگونه هم به کارتان میرسید و هم کسی را از خود نمیرنجانید.
راهتان را به سمت خط مقدم باز کنید
واقعیت بی چون و چرایی است که زندگی یک رقابت و مبارزه است. شما با کسانی در رقابت هستید که پول بیشتری میخواهند و سریعتر میخواهند ترفیع بگیرند. مسابقهای در جریان است و شما هم در این مسابقه حضور دارید.
خوشبختانه راه های اثبات رسیدهای وجود دارد که به کمک آن ها میتوانید در خط مقدم قرار بگیرید. از مهمترین آن ها این است که پیوسته خواهان آن باشید که مسئولیت بیشتری به شما بدهند. دست کم هفتهای یکبار به رئیستان مراجعه کنید و از او مسئولیت بیشتری بخواهید.
از فرصت های مناسب بهرهبرداری کنید
فرصتی دست داده بود که برای مدیر عامل یک شرکت غول پیکر کار میکردم. همه هفته به سراغ او می رفتم و از او میخواستم مسئولیت های بیشتری به من بدهد. در چند هفته نخست از من مؤدبانه تشکر کرد اما مسئولیتی به من واگذار ننمود. اما جمعه شبی از من خواست گزارشی برای سرمایهگذاری احتمالی در جایی تهیه کنم. من بلافاصله دست به کار شدم. جمعه شب و تمام روز شنبه و یکشنبه را روی این موضوع کار کردم. دوشنبه صبح زود به اداره آمدم و از یکی از منشی ها خواستم که گزارش را برایم تایپ کند تا خوشایندتر بنظر برسد.
ساعت 10:30 دقیقه مدیر عامل به من زنگ زد و پرسید آیا توانستهام مطلبی تهیه کنم. مدیر عامل باید به سرعت تصمیمگیری میکرد. به اتاقش رفتم و گزارش را روی میزش گذاشتم. او گزارش را خواند و از آن خوشش آمد. از آن روز به بعد رشد کاری من شروع شد. مرتب مسئولیت های بیشتری به من واگذار شد و همراه با آن رشد کردن من در آن شرکت سرعت قابل ملاحظهای پیدا نمود.
همیشه بیش از حدی که حقوق میگیرید کار کنید
اغلب اشخاص در دنیای کار به آن اندازهای که از آن ها خواسته میشود کار میکنند. اما شما اینگونه نیستید. کار شما این است که بیش از حد انتظار روسایتان کار کنید. هر مسئولیتی را که از شما میخواهند به سرعت انجام دهید. بگذارید شما را کسی بدانند که اگر قرار باشد کاری را انجام دهید حتماً این کار را میکنید.
کمتر چیزی به اندازه سریعتر کار کردن و قابل اعتماد بودن سبب میشود که به سرعت بیشتری افزایش حقوق و ارتقاء بگیرید. تبدیل به کسی شوید که رئیستان بتواند روی شما حساب کند.
به دنبال فرصت های مناسب باشید
مرد جوانی در یک شرکت بزرگ حکایتی را برایم تعریف کرد. قرار بود در شرکت انتخاباتی صورت گیرد. دنبال کسی میگشتند که این مسئولیت را بپذیرد. همه کارکنان شرکت به این دلیل که کار دشواری بود از زیر بار قبول مسئولیت شانه خالی میکردند. اما این جوان پذیرفت که این کار را بکند. در جریان کار او با اغلب مدیران طراز بالای شرکت گفتگو کرد. در پایان کار نتیجهای عالی بدست آورد. او همه کارکنان شرکت را متقاعد کرد تا در این برنامه شرکت کنند.
در نتیجه موفقیت این برنامه، مدیر عامل شرکت پاداشی در خور توجه به او داد که روزنامه های محلی دربارهاش مطالبی به چاپ رساندند. او در مدت شش ماه بعد از پایان گرفتن برنامه دو بار ترفیع شغلی گرفت و سال بعد، مدیر قبلی او که حاضر نشده بود این مسئولیت را بپذیرد تحت نظر او کار میکرد.
آنچه را میخواهید درخواست کنید
این یکی از مهمترین اصول موفقیت برای به حرکت درآمدن در مسیر حرکت سریع است. آینده متعلق به درخواست کنندگان است. آینده متعلق به کسانی نیست که رفتار انفعالی دارند. سرشان را در لاک خودشان فرو میبرند و انتظار دارند که وضعشان به شکلی سامان بگیرد.
وقتی برای کار جدید درخواست میدهید و به شما حقوق مشخصی را پیشنهاد میکنند، بلافاصله تقاضای حقوق بیشتر بکنید. اغلب روسا این اختیار را دارند که به کارمندانشان 10 تا 20 درصد بیشتر از رقم پیشنهادی اولیه بپردازند. اگر آن ها تا این اندازه از شما استقبال میکنند که کاری را به شما واگذار کنند، حاضرند 10 تا 20 درصد بیش از حدی که به شما پیشنهاد دادهاند برایتان حقوق در نظر بگیرند.
پس از آنکه استخدام شدید، از رئیستان بپرسید برای اینکه مشمول افزایش حقوق شوید، از شما انتظار انجام دادن چه کارهایی را دارند. باید کاری بکنید که برای رئیستان مهم و ارزشمند باشد.
در کارهایتان آینده نگر باشید
آینده نگری، که یکی از ویژگی های ضروری رهبری است، ایجاب میکند که پنداره ای بلندمدت برای خودتان و کارتان داشته باشید. بعد از 50 سال تحقیق و بررسی، پروفسور ادوارد بنفیلد از دانشگاه هاروارد به این نتیجه رسید که زنان و مردان موفق ما در جامعه چشم اندازی بلند مدت دارند. آن ها به 10 یا 20 سال آینده نظر دارند. و تصمیمات روزانه خود را بر اساس چشمانداز بلندمدت میگیرند.
مهمترین مفهوم در آینده نگری آرمانگرایی است. به حساب دیگر آینده آرمانی خود را در سه تا پنج سال آینده در نظر میگیرید. فرض را بر این میگذارید که زندگیتان از هر حیث عالی و بی کم و کاست خواهد بود.
اگر قرار باشد موقعیت کاریتان عالی و بی کم و کاست باشد، از چه ویژگی هایی برخوردار خواهد بود؟ درآمد شما چقدر خواهد بود؟ با چه کسی کار میکنید؟ کجا کار میکنید؟
بر صلاحیت ها و شایستگیهای خود بیفزایید
پس از آنکه کار عالیتان را در ذهن آرمان سازی کردید، ببینید چگونه آدمی باید باشید که تصدی این کار را بر عهده بگیرید. به چه نوع مهارت هایی نیاز خواهید داشت؟
موضوع خلاء و فاصله در کارتان را در نظر بگیرید. ببینید امروز کجا هستید و به کجا میخواهید برسید. چه تغییراتی باید همین حالا در کارتان بدهید تا این خلاء را پر کنید؟ یکی از کیفیت های رهبران و مدیران شایسته این است که زمان قابل ملاحظهای از اوقات خود را به آینده فکر میکنند. زیرا آینده زمانی است که قرار است بقیه زندگی خود را در آن بگذرانید. هر چه بیشتر به آینده فکر کنید، خوشبین تر و مثبتتر میشوید. هر چه پنداره شفافتری داشته باشید، هر چه به روشنی بیشتری بدانید که در آینده به کجا میخواهید برسید، با احتمال بیشتری در جهت تحقق خواسته های خود گام بر میدارید.
این مقاله بخشی از «کتاب بازآفرینی اثر برایان تریسی » است.