متفرقه

تعریف روانشناسی چیست؟

و مکتب های روان شناسی

زندگی انسان ها با دانش روانشناسی درآمیخته است. انواع گوناگون رفتار های ما با اعضای خانواده، همکاران و سایر مردم، تاثیرات رسانه های جمعی بر آدمی، مشکلات روانی و ناسازگاری ها و در یک کلام بسیاری از تجارب زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، در روان شناسی بررسی می گردد. بر این بنیاد می توان روان شناسی را اینگونه تعریف کرد:

«روانشناسی علمی است که به مطالعه رفتار، احساسات، انگیزه ها و فرآیندهای شناختی انسان می پردازد»

در این تعریف موضوع روانشناسی را می توان سه امر درهم تنیده دانست:

1. یکی از ابعاد مهم انسان، به شناخت او مربوط می شود، و شناخت نیز، به ادراک و احساس، حافظه، تفکر، استدلال و ابعاد هوشیاری آدمی، باز می گردد.

2. بُعد عاطفی، مجموعه ای از احساسات و انفعالات (مانند شادی، غم، خشم و ترس) و انگیزه ها، همچون میل به غذا، میل جنسی و نیاز به دلبستگی و امنیت است.

3. رفتار انسان، بُعد دیگری است که گفتار و امور ظاهری او را، در بر می گیرد؛ هر رفتار نیز تحت تاثیر مجموعه ای از شناخت ها و عواطف است.

این تعریف کامل تر از تعاریف پیشین است که روان شناسی را، علم بررسی رفتار یا تجارب درونی انسان یا هوشیاری، و یا فرآیند های روانی انسان می دانستند.

هدف روانشناسی در آغاز، درک و فهم رفتار، عواطف، شناخت های انسان، توصیف علمی آنها و سپس تبیین زمینه ها و علل این سه امر و در آخر نیز اصلاح، هدایت و رشد ابعاد سه گانه آدمی است. مطالعه روانشناسی، به انسان ها کمک می کند تا به شناخت خویش و دیگران نایل گردند، و زندگی فردی و اجتماعی سالمی داشته باشند. درک و فهم مراحل تحول انسان و راه های مناسب پرورش او، چگونگی برخورد با نوجوانان، کهنسالان و بیماران روانی و راه های حل مشکلات و بیماری های روانی، از دیگر فواید روان شناسی است.

پیشینه روانشناسی

واژه «سایکولوژی» به معنای روان شناسی، ریشه یونانی دارد، و دارای دو بخش است: psyche به معنای «روح» یا «ذهن» و Logos به معنای «شناخت».

حرف یونانی «پسی» گاه به عنوان علامت اختصاری روانشناسی، به کار می رود. گرچه ابداع این واژه به قرن شانزدهم میلادی باز میگردد، بررسی و شناخت روان، تاریخی چند هزار ساله دارد. در مرحله نخست که چندین قرن به طول انجامید، تاریخی چند هزار ساله دارد. در مرحله نخست که چندین قرن به طول انجامید، روان شناسی بحثی فلسفی و روش غالب آن نیز، عقلی است. اما در مرحله دوم که با آغاز روانشناسی علمی شکل می گیرد، این دانش جنبه علمی و تجربی می یابد.

دوره فلسفی روان شناسی

آناکساگورس، نخستین فیلسوفی بود که بین عناصر مادی و روحانی انسان، تمایز قائل شد. پس از او افلاطون به پیروی از سقراط، به تجرد روح انسان اعتقاد یافت، و روح را اصل و بدن را فرع دانست. ارسطو روانشاسی را به عنوان یک نظام ابداع کرد. وی در کتاب «درباره نفس» مسائل روانشناسی را با روش تجربی، مورد بررسی قرار داد. ارسطو حواس ظاهر را در پنج نوع منحصر کرد و از حس مشترک، برای درک حرکت و اندازه سخن گفت.

ابن سینا در کنار بررسی عقلانی نفس انسان، به کنش بخش هایی از مغز و اعصاب پرداخت و به درمان برخی مشکلات روانی به روش بالینی، روی آورد. غزالی نیز در مطالعه روان انسان، روش عملی و تجربی را نیز، مطمح نظر قرار داد. ناگفته نماند در آثار فلاسفه مسمان و ادیبان فارسی زبان مانند سعدی و مولوی نیز نکات دقیق روان شناسی تجربی، به چشم می خورد.

در میان فلاسفه اروپایی بعد از قرون وسطی می توان به دکارت اشاره کرد که به نظریه تعامل بدن و روان ، باور داشت. بطور کلی در دوره فلسفی روان شناسی غالب روش ها عقلی بود، هر چند گاهی روش های تجربی و بالینی نیز در بررسی روان انسان مورد توجه قرار می گرفت.

مکتب های روان شناسی

تعریف روانشناسی چیست؟ مکتب های روان شناسی

روانشناسی جدید طی یک قرن با دیدگاه های بسیاری درباره رفتار و فرآیند های روانی انسان روبه رو بود. در این میان، دیدگاه هایی مطرح شد که به صورت نظام مند به بیشتر حوزه های روانشناسی پرداخت. در اینجا تحت عنوان مکتب به این دیدگاه ها اشاره می کنیم، اما پیش از آن باید یادآور شد که روانشناسی معاصر تحت تاثیر همه این دیدگاه ها قرار دارد.

مکتب ساخت نگر

وُونت و سپس تیچنر با روی آوردن به تجزیه و تحلیل تجربه بی واسطه انسان، یعنی آگاهی و عاطفه، این مکتب را بنیان نهادند. موضوع روانشناسی از نظر آنها تجربه بی واسطه بود. روش آنان درون نگری بود که با آموزش آزمودنی ها در پی توصیف و تحلیل فرآیندهای ذهنی بودند. در واقع هدف این مکتب تحلیل محتویات ذهن انسان بود. سرانجام این مکتب به دلیل اشکالات عمده روانشناختی، متروک شد.

مکتب کنش نگر

برخی روانشناسان تحت تاثیر اندیشه های تکاملی داروین، به کارکرد تجارب روانی انسان پرداختند و موضوع روانشناسی را کنش های روان اعلام نمودند، جیمز و دیوی که در شکل گیری کنش نگری نقشی بسزا داشتند، هدف های رفتار و سازگاری افراد با محیط را، مطمح نظر قرار دادند و بدینسان کانون توجه روانشناسی از ساخت به کنش، تغییر کرد. از سویی با توجه به مفهوم سازگاری، مطالعه حیوان در روانشناسی، اهمیت یافت.

مکتب روان تحلیل گری

فروید با تاکید بر مفاهیمی مانند ناهوشیاری و نیاز جنسی، این مکتب را بنیان نهاد. وی با روش تحلیل گری، به درمان بیماران روانی پرداخت و در آخر منشا بیماری آنها را، در کودکی و انگیزه های جنسی و تعارض های ناهوشیار دانست. او ساختار شخصیت را، متشکل از سه نظام «بن»، «من» و «فرامن» می پنداشت. فروید مراحل روانی جنسی را، در تحول کودک مطرح نمود.

مکتب رفتاری نگر

واتسون که مبدع این مکتب بود، روانشناسی را علم مطالعه رفتار می دانست. رفتار در نظر او اعمال مشاهده پذیر است، از این رو او مفاهیم ذهن گرایانه در روانشناسی را انکار می کرد. این مکتب بر نقش محیط در رفتار انسان تاکیدی بسیار داشت و آن را عامل اصلی رفتار انسان می شمرد. اسکینر را می توان یک رفتاری نگر محض خواند، که مبتنی بر جبرگرایی افراطی است، او معتقد بود دستکاری و تغییر محیط، کلید اصلاح رفتار آدمی است. در نظر او، شخصیت هر فرد حاصل پیشینه تقویتی اوست. او تقویت را نه تنها شکل دهنده رفتار و شخصیت، بلکه فرهنگ هر جامعه را نیز، معلول تقویت های آن جامعه می دانست.

مکتب انسان نگر

در قرن نوزدهم دو نهضت فلسفی پدیدارشناسی و اصالت وجود در اروپا پدید آمد که بر علوم انسانی به ویژه روانشناسی، تاثیری بی بدیل داشت. انسان نگری در روانشناسی واکنشی به رفتارنگری و تحلیل روانی، به شمار می آمد. راجرز و مزلو نمایندگان مکتب انسان نگری در آمریکا بودند، که بدین موضوعات علاقه داشتند:«طبیعت انسان، حدود آزادی و اختیار او، میل به شکوفایی خود و نیز انسان سالم و کامل روش این مکتب عمدتا پدیدارشناسی است».

مکتب گشتالت

این کلمه به معنای شکل یا هیات است که نشانگر مکتبی ب این مفهوم مرکزی است. قائلان به این مکتب، تجزیه تجارب انسان را نمی پذیرفتند و معتقد بودند پدیده ها را باید به صورت کل مطالعه کرد. ورتایمر کافکا و کهلر رهبران این مکتب اند. آنان به بررسی مسائل ادراکی با این منطق پرداختند، که «کل بزرگتر از مجموع اجزایش است». مسائلی مانند فضای زندگی، محیط روانشناختی و بینش، مورد علاقه این افراد بود.

روانشناسی معاصر، افزون بر مکاتب پیش گفته تحت تاثیر دو روی آورد بزرگ است که در تبیین رفتار انسان نقشی اساسی دارند:

1- روی آورد عصبی زیستی

این روی آورد در پی آن است که فرآیندهای عصبی-زیستی را که، زیربنای رفتار و فرآیندهای روانی است، مشخص سازد. دستگاه عصبی بویژه مغز، غدد درون ریز و ابعاد زیستی که بر روان انسان موثر است، در حوزه روانشناسی معاصر مورد بررسی بسیار، قرار دارد.

2- روی آورد شناختی

به فرآیندهای ذهنی، ادراک، حافظه و خبرپردازی، شناخت می گویند که افراد به کمک آنها کسب دانش می کنند، یا به حل مسائل می پردازند و یا برای آینده طرح ریزی می نمایند. یکی از مباحث مهم روانشناسی معاصر، علوم شناختی است. «کریک» از نخستین حامیان روانشناسی شناختی است که معتقد است مغز مانند یک رایانه، از قدرت الگوسازی یا شبیه سازی رویداد های خارجی برخوردار است. مباحث اصلی علوم شناختی عبارت است از: علم اعصاب شناسی، که شامل کارکرد بخش های مختلف مغز، توجه و هوشیاری، ادراک، تفکر، حافظه و پردازش اطلاعات، مفاهیم و مقوله ها، زبان، حل مسئله و خلاقیت، تصمیم گیری و استدلال، هوش انسان و هوش مصنوعی است.

روش های تحقیق در روانشناسی

تعریف روانشناسی چیست؟ روش های تحقیق در روانشناسی

روانشناسی از خانواده علوم تجربی است و داده های خود را از مشاهده نظام مند، یا تجربه بدست می آورد. پژوهش های علمی روانشناسی به دو دسته بنیادی (پایه) و کاربردی، تقسیم می شود. هدف پژوهش های بنیادی، کشف مجهولات یا روابط بین پدیده ها و افزایش دانش بشر است. قوانین و نظریه های علمی، محصول این نوع پژوهش است. پژوهش های پیاژه در مورد تحول شناخت کودکان و پژوهش های پاولف و اسکینر در خصوص یادگیری، از این دست است. هدف پژوهش های کاربردی نیز کسب نتایج عملی برای کشف راه حل مشکلات زندگی است. این پژوهش ها موارد قابل استفاده از محصولات پژوهش های بنیادی را دنبال می کند. اکنون روش های پژوهش در روانشناسی را، به دو گونه کمی و کیفی بررسی می کنیم:

روش های کمی

در این روش ها محاسبه، آمار، نمودارها، جدول ها و بطور کلی تجزیه و تحلیل های عددی، امری ضروری است. در این بخش به دو مورد از این روش ها، اشاره می کنیم.

روش آزمایشی: این روش به دنبال درک روابط علی و معلولی بین متغیرهاست. پژوهش گر با مهار همهه شرایط آزمایشی، متغیر مستقل را دستکاری می کند تا اثر آن را بر متغیر وابسته بررسی کند.

در این روش آزمودنی ها تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه، قرار داده می شوند. مثلا اگر بخواهیم تاثیر میزان خواب بر یادگیری دانش آموزان را، بسنجیم یا تاثیر مصرف مواد مخدر بر حافظه را بررسی کنیم، روش آزمایشی را به کار می بریم.

روش همبستگی: گاه اخلاق و قانون به پژوهش گر اجازه نمی دهد متغیر مستقل را دستکاری کند تا اثر آن را بر متغیر وابسته بسنجد. در اینجا بی آنکه او در متغیرها تصرف کند، رابطه بین آنها را بررسی می کند و به میزان همبستگی شان دست می یابد. با بدست آوردن ضریب همبستگی که بین (1+ و 1-) است، می توان رابطه مثبت و مستقیم یا منفی بین دو متغیر را، کشف نمود.

ابته باید دانست همبستگی بین دو متغیر، دلیل بر رابطه علیت بین آنها نیست، بلکه این امر بیانگر همزمانی آنهاست. در اینجا از اصطلاحات پیش بین و معیار برای متغیرها استفاده می شود.

روش های کیفی

پژوهشگر در این روش به متغیر ها ارزش عددی نمی دهد، بلکه پدیده های روانشناختی را به صورت کیفی، توصیف می کند. به چند مورد از این روش ها می پردازیم.

روش مشاهده: پژوهشگر در این روش رفتار آزمودنی ها را در محیط طبیعی، مشاهده می کند وگاه نیز او به صورت یکی از شرکت کنندگان در می آید. بدین طریق مشاهده گر می تواند در مدتی طولانی، اطلاعات دقیق و عمیقی از آزمودنی ها به دست آورد.

روش زمینه یابی: در این روش، پژوهشگر با استفاده از مصاحبه و پرسش نامه، عقاید و نگرش های مردم را درباره موضوعات مختلف در می یابد.

مورد پژوهشی: پژوهشگر در این روش در مورد فرد یا افراد محدودی به تفصیل، تحقیق می کند و سپس اطلاعات بدست آمده را به کل گروه، تعمیم می دهد. این روش در مواردی مناسب است که آزمودنی به تعداد کافی در دسترس نباشد.

رابطه روانشناسی با سایر علوم

روانشناسی با بسیاری از رشته های علوم انسانی و علوم زیستی ارتباط دارد و در مواردی این ارتباط نزدیک تر و بیشتر است. برخی از این علوم عبارت اند از؛

فلسفه: بسیاری از مبانی فلسفی بویژه مبانی انسان شناختی روانشناسی، باید در فلسفه اثبات شود. همه مکاتب و رویکرد های روانشناسی در دیدگاه های فلسفی ریشه دارد؛ مانند روان و تجرد آن، رابطه بدن و روان، زندگی دنیوی و اخروی انسان.

علوم تربیتی: این رشته که به تعلیم و تربیت اسنان ها بویژه کودکان می پردازد، موضوعات جدیدی را، فراروی روانشناسی می گذارد و از این جهت روان شناسی نیز اصول و قوانین رفتار انسان و اصلاح و پرورش آن را، در اختیار علوم تربیتی قرار می دهد.

امتیاز دهید!
منبع
کتاب آشنایی با روانشناسی اثر محمد رضا سالاری فر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا