زندگینامه استیو جابز
استیو جابز همان کسی بود که با همراهی استیو وزنیاک (Steve Wozniak)، شرکت کامپیوتری اپل (Apple Computers) را پایهگذاری کرد. با راهنماییهای استیو جابز بود که این شرکت، در فناوریهای نوین پیشگام شده و محصولاتی مانند آیفون و آیپد تولید کرد.
دوران کودکی
استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا به دنیا آمد. پدرش عبدالفتاح جان جندلی اصالتاً سوری و مسلمان بود، مادرش خوان جوئَن کارول شیبل نام داشت و اصالتاً آلمانی – سوئیسی بود. زمانی که استیو به دنیا آمد، پدر و مادرش 23 ساله و هر دو دانشجو از دانشگاه ویسکانسین (University of Wisconsin) بودند ولی هنوز باهم ازدواج نکرده بودند.
از طرفی خوان که فرزند خانوادهای مسیحی و بسیار محافظه کار بود، نمیتوانست رضایت آن ها را برای ازدواج با یک مرد عرب مسلمان جلب کند. تمام این مشکلات دست به دست هم داد تا پدر و مادر استیو به این نتیجه برسند که نمیتوانند او را بزرگ کنند.
درنهایت پسر خود را هنگامیکه هنوز نامی نداشت، برای فرزندخواندگی به زوجی از طبقه متوسط به نامهای پل رینهولد جابز و همسرش که یک ارمنی آمریکایی به نام کلارا هاگوپیان، استیو را به فرزندخواندگی بخشیدند. استیو این زن و مرد را به عنوان پدر و مادر خود واقعی میشناخت. پل پدر استیو که یک مکانیک ماهر کارخانه ساخت لیزر بود، همیشه او را تشویق میکرد که در گاراژ با وسایل الکتریکی کار کند. همین تشویق و تجربه باعث شد استیو بعدها به الکترونیک علاقهمند شود.
استیو جابز در یک مدرسه معمولی در کالیفرنیا درس خواند و بعد وارد کالجی در اورگو شد. دورهی تحصیلی جابز همیشه با نمرات عالی در امتحانات همراه بوده و استعدادهای زیادی از خود نشان میداد. با این حال با تحصیلات رسمی سر سازگاری نداشت و همیشه معلمانش میگفتند دانش آموزی است که نمیشود چیزی به آن یاد داد. سرانجام در سال 1972 از هومستد ((Homestead در کالیفرنیا فارغ التحصیل شد.
استیو وارد کالجی به نام «رید» در شهر پورتلند ایالت اورگن شد. سپس در یک دوره خوشنویسی در کالج ثبت نام کرد که واقعاً از شرکت در آن لذت میبرد. او پس از گذشت یک نیمسال تحصیلی از کالج انصراف داد. اما پس از انصراف نیز در کلاس های خوشنویسی شرکت میکرد. بعدها خودش میگفت این کلاس یکی از مهم ترین چیزهایی بود که برای فونت ها و طرح های حروف اپل از آن کمک گرفته است.
استیو دوست نزدیکی به نام دانیل کوتکی در کالج رید داشت. جابز و دانیل هر دو به ذن (ذن مکتبی در مذهب بودایی است)، دیلن (باب دیلَن، خواننده، آهنگساز، شاعر، و نویسندهٔ آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶ است.) و الاسدی (الاسدی (LSD) معروفترین دارو در دسته روانگردانها است.) علاقه داشتند. دانیل از طبقهٔ مرفه نیویورک بود و به مکتب بودا علاقه داشت. استیو بیشتر وقتش را با دانیل و الیزابت هولمز (دیگر دوست استیو در کالج) میگذراند. جابز هرگز به عرفانهای شرقی، به ویژه مذهب بودایی ذن به دید یک تفریح خیالی و زودگذر متعلق به دوران جوانی نگاه نکرد. او عمق این علاقهمندی را لمس کرده بود. ذن بر شخصیتش تأثیر گذاشته بود. کاتکی در مورد جابز میگفت:
«استیو خود ذن بود. واقعاً رویش تأثیر گذاشته بود. میشد آن را در رویکرد مشتاقانهاش به زیباییشناسی غیرتجملی و تمرکز فوقالعادهاش دید.»
به خصوص این که او تحت تأثیر شهودگراییِ مذاهب بودایی قرار گرفته بود، طوری که بعدها گفت:
«کمکم پی بردم که درک و آگاهیِ بصری، مهم تر از تفکر انتزاعی و تحلیل منطقی است.»
با این حال، جنون و دیوانگی او، مانع از رسیدن به آرامش درون و محبت در روابطش بود.
در سال 1974 بود که جابز با دنیل کاتک برای تعلیمات روحی به هندوستان سفر میکند. طی چند ماهی که در هندوستان بوده، در مورد فلسفه شرق چیزهای زیادی فرا میگیرد. خودش بعدها میگوید که این تجربه های بین ملیتی و فرهنگی دیدش را برای زندگی و کار خیلی وسیع تر کرد.
شغل ابتدایی
جابز پس از بازگشت از هند، به آتاری بازگشت. وظیفهٔ او ساختن یک برد الکترونیکی برای یک بازی شرکت آتاری (به نام Breakout) بود. بر طبق گفتهٔ نولان باشنل جایزهای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشهای که در فرایند طراحی از دستگاه اصلی حذف میشد، داده میشد. استیو که دانش اندکی در طراحی مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر وزنیاک بتواند مداری با حداقل تعداد تراشهها طراحی کند، جایزهای که از آتاری دریافت میکنند را بین خودشان تقسیم نمایند.
این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسئولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشههای استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متأسفانه، وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود. با وجود این، جابز به وزنیاک گفت که آتاری تنها ۷۰۰ دلار از جایزه را پرداخت کرده است (در صورتی که تمامی ۵٬۰۰۰ دلار جایزه پرداخت شده بود) و پیشنهاد کرد که وزنیاک نیمی از آن یعنی ۳۵۰ دلار را برای کاری که انجام داده بود بردارد. پس از اطلاع یافتن از واقعیت، وزنیاک در یک مصاحبه دراینباره گفت که این یک مسئلهٔ کوچک است. جابز به این پول نیاز داشت و حقیقت را به من نگفت.
در سال ۱۹۷۱ استیو وزنیاک (مهندس کامپیوتر، مخترع و دانشمند آمریکایی است که در ۲۶ سالگی همراه با رونالد وین و استیو جابز کمپانی اپل را در سال ۱۹۷۶ تأسیس کرد)، تحت تأثیر مقالهای جعبهٔ آبی را ساخت. جعبهٔ آبی سیستمی بود که میتوانست با تکرار تنهایی، سیگنالها را در شبکه AT&T مسیردهی کند و این امکان را فراهم میکرد که به شکل رایگان تماس راه دور برقرار شود. وزنیاک در مورد آن میگوید: «تا به حال مداری نساخته بودم که اینقدر به آن افتخار کنم.
هنوز هم فکر میکنم که کارم معرکه بود.» استیو جابز هم ایده فروش آن را مطرح کرد. قیمت تمام شده ساخت هر جعبهٔ آبی ۴۰ دلار بود و جابز تصمیم داشت که آن را ۱۵۰ دلار به فروش برساند. جابز میگوید حدود ۱۰۰ جعبه آبی ساختیم و تقریباً همه را فروختیم. بعدها جابز گفت: «من ۱۰۰ درصد از این مسئله مطمئنم که اگر آن جعبههای آبی نبود، اپلی هم وجود نداشت. من و وزنیاک یاد گرفتیم که چگونه با هم کار کنیم. ما اطمینان پیدا کردیم که میتوانیم مسائل فنی را حل کرده و واقعاً چیزی تولید کنیم.»
زندگی خصوصی
استیو جابز یک گیاهخوار بودایی و او یک دانشجوی مو بلند انصرافی از کالج بود که آرزوهای بینهایت داشت. و به شکلی الهام شده، شخصیتی کمال طلب و روحیهی محکمی داشت. او در سال ۲۰۰۵ در سخنان معروفش در دانشگاه استنفورد دیدگاههایش را دربارهٔ مرگ و زندگی و کوتاهی عمر به خوبی روشن کرد:
«همین که فکر میکنم به زودی میمیرم، مهمترین ابزاری است که کمکم میکند بهترین گزینهها را انتخاب کنم.»
جابز برنامههای غذایی مختلفی مانند رژیم گیاهخواری یا میوهخواری را آزمایش کرد. در یکی از این برنامههای غذایی میوهخواری بود، که نام اپل (سیب) را برای شرکتش برگزید. به نظر او این نام «زنده و شوخ و آرامبخش» بود.
نخستین دوست جدی استیو جابز کریس ان برنان نام داشت. فرزند آن ها «لیزا برنان جابز» زمانی به دنیا آمد که آن دو هنوز با یکدیگر ازدواج نکرده بودند و استیو مدت زیادی پدری لیزا را انکار میکرد و اما بعدها او را پذیرفت.
در ۱۸ مارس ۱۹۹۱، جابز ۳۶ ساله با «لورن پاول» که ۲۷ سال سن داشت و در آن زمان دانشجوی رشتهٔ MBA در دانشگاه استنفورد بود، ازدواج کرد. این زوج صاحب سه فرزند به نامهای ریدپاول، ارین سینا و اوه به ترتیب در سالهای ۱۹۹۵٬۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ شدند.
در سال ۱۹۸۲ میلادی، جابز آپارتمانی در سن رموی نیویورک خرید. او با کمک آی. ام. پی (یو مینگ پی مشهور به آی ام پی نام اختصاری و مستعار معمار برجستهٔ آمریکایی چینی تبار است.)، سالها هزینه کرد که این آپارتمان را که در دو طبقهٔ بالایی برج شمالی این مجتمع قرار گرفته، بازسازی کند. اما با تمام این احوال، او و خانوادهاش هرگز به این آپارتمان نقلمکان نکردند و در نهایت آن را به بونو خوانندهٔ گروه یوتو فروخت.
والتر ایزاکسون (نویسنده و زندگینامه نویس آمریکایی است) میگوید که جابز در سال ۲۰۰۴ با او تماس گرفت و از او خواست که زندگینامهاش را بنویسد. ایزاکسون در ابتدا قبول نکرد و گفت:«یک یا دو دهه دیگر که بازنشست شدید این کار را انجام خواهم داد.» اما سرانجام پس از گفتگوهایی که با جابز و همسرش لورن داشت، این مسئولیت را پذیرفت. او میگوید:
«این زندگینامه حاصل ۴۰ مصاحبه و گفتگو با جابز بود. این گفتگوها گاهی به شکل رسمی، گاهی با قدم زدن و گاهی نیز به صورت تلفنی بود. طی این دو سال او شدیداً با من صمیمی شد. در طول این مدت من با بیش از صد نفر از دوستان، خویشاوندان، رقبا و دشمنان او مصاحبه کردم.»
پس از مرگ استیو جابز، تصمیم گرفته شد این کتاب زودتر از موعدش و در تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱ منتشر شود.
والتر ایزاکسون در مورد جابز میگوید که یادم میآید در یک بعدازظهر آفتابی در باغچهٔ خانهاش نشسته بودیم و او راجع به مرگ سخن میگفت. او راجع به تجربیاتش در مورد بودا و هند و چهل سال گذشته سخن میگفت. او میگفت:
«اعتقادم به خدا پنجاه پنجاه است. در بیشتر زندگیام، احساس میکردم باید حیاتی بیشتر از آنچه در مقابل چشمان ماست وجود داشته باشد. من دوست دارم فکر کنم که بعد از مرگ چیزی باقی میماند. این عجیب است که همهٔ تجربه و اندک خردمندی که کسب شده، از بین برود. واقعاً دلم میخواهد که بعد از مرگ چیزی باشد.»
او مدتی ساکت ماند و سپس گفت:
«شاید مانند یک کلید روشن و خاموش. کلید را میزنی و رفتهای. شاید به خاطر همین است که دوست ندارم محصولات اپل کلید روشن و خاموش داشته باشند.»
پایهگذاری شرکت رایانهای اپل
در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۵ ساله بود، شرکت رایانهای اپل را در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند. اولین رایانهٔ شخصیای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه که در سال ۱۹۷۶ معرفی شد، ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود. در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانهٔ اپل II را معرفی کردند. در سال ۱۹۸۰، اپل عرضهٔ اولیه سهام خود را در بازار بورس ارائه کرد و به سهامی عام تبدیل شد.
هنگامی که اپل عمومی شد، سرمایهٔ بیشتری از هر عرضهٔ اولیه سهام، از زمان شرکت خودروسازی فورد در سال ۱۹۵۶ جذب کرد و بلافاصله تعداد افراد بیشتری (حدود ۳۰۰ نفر) از هر شرکت دیگری در تاریخ را میلیونر کرد. در همان سال، شرکت اپل ، رایانهٔ اپل III را معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت زیاد و برخی مشکلات سختافزاری با شکست تجاری در بازار مواجه شد. همزمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش، کمک کنند، آغاز کرد.
در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالش طلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که بهعنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «میخواهی که باقی زندگیات را به فروختن آب-شکر بگذرانی، یا میخواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟» در همان سال شرکت اپل، رایانهٔ اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود مجهز بودن به واسط گرافیکی کاربر و موشواره از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.
یکی از دلایل این عدم موفقیت قیمت گران و کندی آن بود. سال ۱۹۸۴، سال معرفی رایانهٔ مکینتاش بود. این رایانه دارای پردازشگر موتورولا ۶۸٬۰۰۰ با فرکانس کلاک ۷٫۸ مگاهرتز و مجهز به موشواره بود. پس از گذشت حدود دو ماه از معرفی مکینتاش، تنها ۵۰٬۰۰۰ عدد از آن فروخته شد که نمایش قدرتمندانهای نبود. حافظه مکینتاش کم بود (۱۲۸ کیلوبایت) و وجود یک فلاپی کار را با آن سخت میکرد. مکینتاش همانند لیزا به واسط گرافیکی کاربر مجهز بود ولی بعضی از ویژگیهای قدرتمند لیزا مانند مالتی تسکینگ و حافظه ۱ مگابایت را نداشت.
مایک اسکات (اولین مدیرعامل اپل بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) در مورد جابز میگوید:
«او همیشه بداخلاق و دمدمیمزاج بود. رفتارش در آتاری باعث شد تا او را به شیفت شب منتقل کنند، اما چنین چیزی در اپل امکان نداشت.»
مایک مارکولا (نخستین سرمایهدار بزرگ، سهامدار ارشد و دومین مدیرعامل اپل) نیز در مورد جابز میگوید:
«او به ویژه نسبت به برنامهنویسان جوان خشن بود. مسئلهٔ بهداشتیاش نیز مطرح بود. همچنان مخالف تمام شواهد بود و اعتقاد داشت که با توجه به رژیمهای غذایی گیاهیاش نیازی به دئودورانت یا دوش مرتب ندارد. باید مؤدبانه او را پشت درب میگذاشتیم و به او میگفتیم که برود دوش بگیرد. ما مجبور بودیم در جلسات به پاهای کثیفش نگاه کنیم. او کارهایی میکرد که برای همکارانش آزاردهنده و چندشآور بود.»
در حالی که جابز یکی از شخصیتهای پیش برنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مسئله را نیز مطرح کردهاند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بوده است. در سال ۱۹۸۵ بین جابز و اسکالی کشمکش به وجود آمد. جابز به اسکالی گفت: «تو برای اپل و هدایت آن مناسب نیستی.» اسکالی هم از مدیران خواست که بین او و جابز یکی را انتخاب کنند. آنها به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کردند. پس جابز از کارش در اپل برکنار شد. جابز در همان سال شرکت نکست را تأسیس کرد.
تأسیس شرکت نکست
پس از ترک اپل، جابز در سال ۱۹۸۵ با سرمایهٔ ۷ میلیون دلار شرکت رایانهای دیگری را با نام نکست بنیان گذاشت. جابز در سال ۱۹۸۹ کامپیوتر قدرتمند نکست کامپیوتر را ساخت. اگرچه شرکت قادر به فروش نکست کامپیوتر در حجم بالا نشد اما این کامپیوتر دارای یک ویژگی بارز بود. اولین مرورگر وب بر روی آن ساخته شد. نرمافزار نکست کامپیوتر بهعنوان مبنای سیستمعامل مکینتاش های امروزی و آیفون میباشد.
پیکسار و دیزنی
جابز در سال ۱۹۸۶ یک کمپانی انیمیشن را از جرج لوکاس خرید که بعدها به استودیو انیمیشن پیکسار تغییر نام داد. جابز که به تواناییهای پیکسار ایمان داشت، ۵۰ میلیون دلار از پول خود را در این شرکت سرمایهگذاری کرد. این شرکت، فیلمهای محبوبی چون داستان اسباببازی، در جستوجوی نمو و شگفتانگیزان را ساخت. فیلمهای پیکسار در مجموع ۴ میلیارد دلار برای این شرکت درآمد داشت. این شرکت در سال ۲۰۰۶ با والت دیزنی ادغام شد و جابز بزرگترین سهامدار شرکت دیزنی شد.
بازگشت به اپل
علیرغم موفقیت شرکت پیسکار، شرکت نکست برای فروش سیستمهای عامل تخصصی خود با دشواری رو به رو شد. در نهایت شرکت اپل این شرکت را در سال ۱۹۹۶ با مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خریداری کرد. سال بعد استیو جابز دوباره مدیرعامل اپل شد.
استیو جابز که در دههی ۱۹۷۰ اپل را پایهگذاری کرده بود، با بازگشت خود در دههی ۱۹۹۰، دوباره این شرکت را احیا کرد. با یک تیم مدیریتی و تصمیمات جدید، جابز توانست شرکت اپل را دوباره در مسیر موفقیت هدایت کند. محصولات خلاقانهی او مثل آیمک (iMac)، کمپینهای اثرگذار برندسازی و طراحی زیبای محصولات، دست به دست هم دادند و محصولات این شرکت، بار دیگر توجه مشتریان را جلب کردند.
سرطان لوزالمعده
در سال ۲۰۰۳، جابز دریافت که تومور نورواندوکرین (neuroendocrine tumor) دارد؛ یک فرم نادر و قابل درمان از سرطان لوزالمعده. استیو جابز به جای اینکه سریعاً مراحل درمان را دنبال کند، رژیم گیاهخواری که شامل سبزیجات و غذاهای دریایی بود را جایگزین درمان کرد و در کنار آن درمانهای شرقی را هم دنبال میکرد. جابز عمل جراحی را ۹ ماه به تعویق انداخت؛ این کار وی، هیئت مدیره را نگران کرد.
در واقع اعضای هیئت مدیره نگران بودند که سهامداران با شنیدن خبر بیماری مدیرعامل شرکت، سرمایههای خود را بیرون بکشند. در نهایت قرار شد که جابز مسئلهی بیماری خود را افشا نکند. در سال ۲۰۰۴، جابز یک عمل موفقیتآمیز را پشت سر گذاشت و تومور را خارج کرد. در سالهای بعد نیز، جابز اطلاعات کمی در مورد سلامتی خود به دیگران میداد.
درگذشت
استیو جابز در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. گواهی فوت جابز نشان میدهد که او حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر در خانهاش در پالو آلتو در کالیفرنیا، بر اثر ایست تنفسی ناشی از سرطان لوزالمعده درگذشت. جابز پس از برگزاری یک مراسم تدفین کوچک و خصوصی در تاریخ ۷ اکتبر، در یک قبرستان عمومی به نام «آلتا مسا مموریال پارک» در پالو آلتو (ایالات متحده آمریکا) به خاک سپرده شد.
واکنشها به مرگ وی
خانوادهٔ جابز پس از مرگ او طی بیانیهای چنین اعلام کرد:
استیو در آرامش از دنیا رفت…
مرگ او توسط سایت اپل در یک اطلاعیه اعلام شد:
ما عمیقاً غمگین هستیم که اعلام کنیم استیو جابز امروز درگذشت. استعداد، علاقه و انرژی استیو منبع نوآوریهای بیشماری بود که زندگی همهٔ ما را بهبود و غنا بخشید. جهان به خاطر وجود استیو به مراتب بهتر شد. بزرگترین عشق وی، همسرش لورن و خانوادهاش بودند…
پس از مرگ جابز، صفحهٔ اول سایت اپل به عکسی سیاه و سفید از وی اختصاص یافت و آدرس ایمیلی نمایش داده شده بود که عموم مردم بتوانند خاطرات و پیامهای تسلیتشان را به اشتراک بگذارند.
اندکی پس از اعلام مرگ جابز، شبکههای ABC،CBS و NBC این خبر را پوشش دادند و افراد مشهوری چون باراک اوباما، بیل گیتس، اریک اشمیت، لری پیج، تیم کوک، مایکل دل و… برای درگذشت او بیانیه دادند. به باور پزشکهای متخصص، علت اصلی مرگ وی «امتناع» از عمل جراحی به موقع بوده است.
ثبت خانهٔ استیو جابز بهعنوان یک اثر تاریخی
خانه استیو جابز در کالیفرنیا که طراحی رایانههای اپل از پارکینگ آن آغاز شد، بهعنوان یک اثر تاریخی ثبت شد. این خانه ویلایی در لسآلتوس در جنوب خلیج سانفرانسیسکو، به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده است.
با تصمیم کمیسیون تاریخی منطقه سیلیکون ولی (نام رایج و غیررسمی منطقهای در حدود ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی سانفرانسیسکو در حومهٔ سانتا کلارا، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا است. شهرت این منطقه به دلیل قرار داشتن بسیاری از شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان در این منطقهاست.)، هرگونه تغییر در این خانه باید ابتدا توسط این کمیسیون بررسی شود. خواهر آقای جابز که اکنون صاحب این خانه است، اعتراضی به این تصمیم ندارد. در حال حاضر مادرخوانده استیو جابز در این خانه زندگی میکند.
در زیر جملاتی برگزیده از جاهای مختلف استیو جابز آمده که فکر می کنم برای شما جالب و مفید باشند :
اینکه ثروتمندترین انسان قبرستان باشم برای من اهمیتی ندارد. قبل از خواب همیشه به این فکر میکنم امروز کار خارقالعادهای انجام دادهام یا نه؛ این برای من ارزشمند است.
(وال استریت ژورنال، 1993)
تصور من این است که اگر فعالیتی مفید با جهتدهی درست داشته باشید، میتوانید برای انجام کارهای شگفتانگیز نیز آماده شوید، اما نباید وقتتان را هدر دهید. همواره به این فکر کنید که چطورباید قدم بعدی را بردارید .
(NBC Nightly News, 2006)
توجه به سلایق اقشار مختلف و سپس طراحی محصولات، کار بسیار سختی است. در بسیاری از موارد پیش از آنکه مردم خواستههایشان را بدانند باید آن خواستهها را تعریف کنید.
(BusinessWeek،1998)
من همواره ارتباطم با اپل را حفظ میکنم. تار و پود زندگی من با اپل در هم تنیده شده است. شاید چند سالی آنجا (شرکت اپل) نباشم اما مطمئنم که همواره به اپل باز خواهم گشت.
( 1985)
سلام وبسایت خیلی خوبی دارید و مطالبش هم خیلی عالی هستن ،
آرزوی موفقیت و سربلندی براتون دارم همیشه زنده و سلامت باشید
خیلی مطلب خوب و کاملی بود، ممنون
ممنونم از نظرتون