با این 3 روش در دشوارترین لحظات به موفقیت برسید
از زیانهای خود بکاهید
پشتکار، مداومت جدی و پیگیری سختگیرانه به ندرت به نتیجه نمیرسد. زیرا قدرت در سکوت آن با گذشت زمان، بیشتر و بیشتر میگردد.
–گوته
مهمترین کیفیت برای موفقیت تجاری در قرن بیست و یکم، انعطافپذیری است. با انفجار دانش و تکنولوژی، همراه با رشد سریع رقابت در سطح ملی و بینالمللی، محصولات، فرایندها، خدمات، بازارها و مشتریان امروز به سرعتی که تاکنون سابقه نداشته تغییر میکنند. در معرض این تغییرات وسیع و بیوقفه، باید انعطافپذیر باشید تا سلامت روانی و ذهنی خود را حفظ و در بازار دوام و بقا پیدا کنید.
چارلز داروین میگفت: «تنها قویترین و هوشمندترین موجودات به بقای خود ادامه نمیدهند، بلکه موجوداتی به بقای خود ادامه نمیدهند، بلکه موجوداتی به بقای خود ادامه میدهند که بتوانند خود را با محیط سازگار کنند.»
به خاطر داشته باشید، 70 درصد تصمیمات شما در کار تجارت با گذشت زمان اشتباه از کار در میآیند. معنایش این است که 70 درصد کالاها و خدمات شما در بازار موفق نمیشوند و یا به اندازهای که شما می خواهید و انتظار دارید موفق نمیگردند. 70 درصد کارکنان شما هم در سطحی که امیدوارید، خوب و مؤثر واقع نمیشوند. حتی بهترین تصمیماتی که میگیرید ممکن است اشتباه باشند زیرا شرایط و اوضاع و احوال تغییر میکنند.
با مدیر فروش همراه باشید.
اگر آنچه را میدانید قبلاً میدانستید
شاید مهمترین ابزاری که برای انعطافپذیر باقی ماندن در برخورد با بحرآنها به آن نیاز دارید «اندیشیدن از مبدأ صفر» است.
در اندیشیدن از مبدأ صفر لحظهای تأمل میکنید و بهطور عینی به ارزیابی تجارت خود میپردازید. فرض را بر این میگذارید که بیرون از محیط هستید و به تجارت مورد نظر نگاه میکنید. باید از خود بپرسید: «آیا کاری هست که امروز میکنم و اگر علم و اطلاع امروزم را داشتم، خودم را درگیر آن نمیکردم؟»
عادت کنید که به این سؤال صادقانه جواب بدهید. روبه رو شدن با واقعیت ها به شجاعت فراوان احتیاج دارد. باید در برخورد با هر بخشی از فعالیت خود این سؤال را بپرسید: «اگر آنچه را امروز میدانم دیروز میدانستم، آیا…؟»
آیا کالا یا خدمتی هست که تولید میکنید و اگر قبلاً علم و اطلاع امروزتان را داشتید، آن را تولید نمیکردید؟
و اگر جواب مثبت بود، سؤال بعدی این میشود: «چگونه میتوانم به سریعترین شکل ممکن جلوی این فعالیت را بگیرم؟»
پیتر دروکر، متخصص مدیریت، این فرایند را «ترک کردن خلاق» نام داده است، باید آمادگی آن را داشته باشید هر کار و فعالیتی را که سوددهی ندارد، کنار بگذارید.
سؤالی درباره همه چیز
آیا فعالیت یا فرآیندی در کار تجارت شما وجود دارد که اگر علم و اطلاع امروز خود را دیروز میداشتید، آن را کنار میگذاشتید؟
آیا هزینه، روش و شیوهای در عملیات تجاری شما وجود دارد که اگر آنچه را امروز میدانید قبلاً میدانستید، آن کار را نمیکردید؟
آیا کسی در تجارت شما هست که اگر علم و اطلاع امروزتان را قبلاً میداشتید، او را استخدام نمیکردید؟ آیا کسی در جمع کارکنان شما هست که اگر قبلاً علم و اطلاع امروزتان را داشتید، به او ترفیع درجه یا مسئولیت نمیدادید؟
آیا در زندگی شخص شما رابطه یا موقعیتی وجود دارد که اگر علم و اطلاع امروز را دیروز میداشتید، آن را برقرار نمیکردید؟
اگر کاری هست که با توجه به دانش امروز خود قبلاً آن را انجام نمیدادید، باید در اسرع وقت آن را متوقف سازید. مطرح نکردن این سؤال میتواند سقوط و زوال حرفه شما را به همراه داشته باشید.
دوباره شروع کردن
راه دیگری برای کاستن از زیان است که فرض کنید صبح روزی به دفتر خود میروید و میبینید که در اثر حریق تمام تجارت شما نابود شده است. خوشبختانه، به کارکنانتان آسیبی نرسیده است. آنها در پارکینگ ایستاده بودند و حریق را تماشا میکنند.
بعد متوجه میشوید در سمت دیگر خیابان میتوانید دفاتری را اجاره کنید و به کارتان ادامه دهید. اگر این اتفاق برای شما بیفتد و قرار باشد که شما کارتان را از نو شروع کنید، به سؤالات زیر جواب بدهید:
- کدام کالا یا خدمات را بلافاصله برای فروش تولید میکنید؟
- کدام کالا یا خدمت را دیگر تولید نمیکنید؟
- با کدام مشتری بلافاصله تماس میگیرید؟
- کدام فعالیت تجاری را بلافاصله شروع میکنید؟
- از ادامه دادن به کدام فعالیت خودداری میورزید؟
- کدام یک از کارمندان قبلی را دوباره به خدمت میگیرید، و کدام یک را از جمع کارکنانتان بیرون میگذارید؟
اگر قرار باشد برای گرفتن تصمیمات دشوار اما ضروری در جریان بحران و کاستن هر چه سریعتر از ضرر و زیان، میزان موفقیت یا شکست شما را مشخص میسازد.
سادهسازی کنید
دشوار کردن کار ها ساده است
اما ساده کردن کارها آسان نیست
-قانون مِیِر
در شرایط عادی کارهای بیش از اندازه زیاد دارید و وقت هم اندک است، اما در شرایط بحران کارتان کلافه کننده است. در این شرایط نمیتوانید به آرامش و خویشتن دارید برسید، و این در حالی است که به این آرامش نیاز فراوان دارید.
باید به هر طریقی که میتوانید زندگی خود را سادهسازی کنید. با سادهسازی میتوانید با بحران برخورد مؤثرتری بکنید.
برای رسیدن به این مهم، ارزشهای خود را مشخص کنید. تصمیم بگیرید که چه چیزهایی برای شما به واقع مهم هستند. گفته میشود با بازگشت به ارزش ها همه مسائل جهان را میتوان حل و فصل کرد. ارزشهای شما کدامند؟ در کجا ممکن است از آنها انحراف پیدا کرده باشید؟ به آسانی ممکن است تحت تأثیر انحراف از ارزش ها کلافه شوید. برای اینکه بتوانید شرایط را کنترل کنید، از خود بپرسید: «ارزشهای اصلی من کدامند؟»
به چه چیز هایی به واقع بها میدهید؟ اگر امروز به شما میگفتند تنها شش ماه از عمرتان باقی است، چه میکردید؟ به این موضوع خوب فکر کنید.
به این سؤال مهم فکر کنید
از خود بپرسید: «میخواهم با زندگیام چه کار کنم؟»
وقتی با 2500 شهروندی که به 100 سالگی رسیده بودند مصاحبه کردند، همه آنها گفتند آرزویشان این است که قبلاً به آنچه به واقع در زندگی خود میخواهند بیشتر فکر کرده بودند. چه بهتر که شما همین حالا به این موضوع فکر کنید.
آرامش ذهن را بزرگترین هدف خود در نظر بگیرید. در بلند مدت چیزی که سلامت ذهنی و جسمانی شما را به مخاطره بیندازد ارزش ندارد. وقتی آرامش ذهن و خاطر را بالاترین هدف خود معرفی کردید، زندگی خود را بر این اساس ساماندهی کنید.
روش ده هدفی را اعمال کنید
در اینجا به تمرین سادهای اشاره میکنیم که میتوانید از آن برای سادهسازی کارهایتان و تصمیمگیری درباره آنچه به راستی می خواهید، استفاده کنید. برگه کاغذی بردارید و روی آن ده هدفی را که می خواهید در سال آینده و یا در یک فاصله زمانی مشخص به آن دسترسی پیدا کنید، بنویسید. پس از آن که این هدف را نوشتید، از خود این سؤال را بکنید: «اگر بتوانم در عرض بیست و چهار ساعت به هر هدفی که میخواهم برسم، کدام هدف است که بیشترین تأثیر مثبت را بر زندگی من میگذارید؟»
جواب به این سؤال هر چه باشد. دور آن را دایره بکشید. این هدف قصد اصلی شما را شکل میدهد. از این لحظه به بعد، زمان خود را برای دستیابی به این هدف سازماندهی کنید.
زمان رسیدن به این هدف را مشخص سازید، و در صورت لزوم هدف را به چند مرحله تقسیم کنید و برای انجام شدن هر کدام زمانی را در نظر بگیرید. فهرستی از هر کاری که میتوانید برای دستیابی به این هدف انجام بدهید، تهیه کنید. این فهرست را اولویت و ردیف بندی کنید. مشخص کنید در کار دستیابی به این هدفها کدام یک اهمیت بیشتر و کدام یک اهمیت کمتر دارند. مشخص کنید قبل از اینکه کار دیگری انجام بدهید، چه باید بکنید. وقتی فهرست هدفها و اولویت آنها را مشخص کردید، صاحب یک برنامه میشوید. حالا کنترل مجدداً در اختیار شماست.
اقدام مستمر بکنید
وقتی هدفتان را مشخص کردید و برای دستیابی به آن برنامهای نوشتید، نوبت به آن میرسد که دست به کار شوید و برنامه را اجرا کنید. کاری صورت بدهید. هر کاری را که لازم است، انجام بدهید. از حالا به بعد روی این یک هدف کار بکنید. مبادا روزی بگذرد که شما برای تحقق این هدف کاری صورت ندهید.
وقتی صبح از خواب بیدار میشوید، به هدفتان فکر کنید. پیوسته این هدف را در ذهن خود تصویرسازی کنید. طوری وانمود کنید که انگار به هدف خود رسیدهاید. در تمام مدت روز به هدفتان فکر کنید. تمام مدت شب به هدفتان بیندیشید. وقتی به رختخواب میروید، به هدفتان فکر کنید. این گونه به یک وضوح و روشنبینی میرسید، در جهت سادهسازی و دستیابی به هدفهایتان به حرکت در میآیید.
20 میلیون دلار را تصویر سازی کنید
در اینجا روش دیگری برای سادهسازی زندگی و رسیدن به ذهن شفاف اشاره میکنیم، تصور کنید 20 میلیون دلار بهطور خالص نصیب شما شده است. بعد تصور کنید که به یک بیماری مهلک مبتلا شدهاید و به شما میگویند بیش از ده سال عمر نخواهید کرد. سؤال اینجاست: اگر در حساب بانکی خود 20 میلیون دلار پول میداشتید و تنها ده سال از عمرتان باقی مانده بود، چگونه زندگی خود را سادهسازی میکردید؟ چه کار هایی برایتان مهمتر و چه کارهایی کم اهمیتتر میشدند؟
تصور کنید در کارهایی که ممکن است بکنید محدودیتی ندارید. فرض را بر این بگذارید که از پول، دانش و تجربه کافی بهره دارید. دوستان و تماس های مختلف دارید. تصور کنید که مسئله و مشکلی ندارید. در این شرایط چه کاری را بهطور متفاوت انجام میدادید؟
توجه به جوانب مختلف
زندگی از سلسله اقداماتی درست میشود. کار ها به تدریج انجام میشوند. گهگاه قدم بلندی باید برداشت، اما در غالب مواقع روی پلکان زندگی قدم های کوتاه و معمولی بر میداریم.»
-رالف رانسوم
مسئلهای نیست که نتوانید آن را حل کنید، مشکلی نیست که نتوانید بر آن غلبه کنید و بحرانی وجود ندارد که نتوانید از پس آن بر بیایید. به خود یادآور شوید که همه زندگی به نوعی یک آزمون است تنها اگر تسلیم شوید، در این آزمون شکست میخورید.
برای اینکه بتوانید سر رشته امور زندگیتان را به دست بگیرید و با چالش های هفته ها و ماه های در پیش روبهرو گردید، به بیست و یک نکته اشاره کردهایم:
- آرامش خود را حفظ کنید. نفس عمیقی بکشید. حاضر نشوید که ناراحت و عصبانی گردید. با طرح سؤال، گوش دادن دقیق و اندیشیدن تنها به راه حل ها از میزان ناراحتی های خود بکاهید.
- به توانمندی هایتان اطمینان کنید. به خود یادآور شوید که قبلاً به شکلی موفقیت آمیز با انواع مشکلات دستوپنجه نرم کردهاید. بدترین اتفاقی را که ممکن است بیفتد، در نظر بگیرید و بعد اقدامی صورت بدهید که این اتفاق نیفتد.
- جرئت کنید و به پیش بروید. مشکلات و ناکامی های غیرمترقبه میتواند شما را فلج کند و یا واکنش جنگ یا گریز را در شما ایجاد نماید. به جای اینکه تسلیم این احساسات شوید، ببینید چه قدم هایی میتوانید بردارید تا موقعیت فعلی را بهتر کنید.
- به واقعیت ها توجه کنید. حوادث اغلب به آن بدی که در ظاهر امر به نظر میرسند، نیستند. وقتی صرف کنید و ببینید که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است و بعد تصمیم بگیرید.
- کنترل کنید. مسئولیت 100 درصد برای روبهرو شدن مؤثر با بحران را بر عهده بگیرید. بی جهت دیگران را سرزنش نکنید. به گذشته ها که توان تغییر دادن آن را ندارید، فکر نکنید. به این فکر کنید که در آینده چه میتوانید بکنید.
- از زیانهای خود بکاهید. به خاطر شیری که به زمین ریخته است، جار و جنجال راه نیندازید. اندیشیدن از مبدأ صفر را تمرین کنید. بپرسید: «اگر آنچه را که حالا میدانم قبلاً میدانستم، آیا باز هم دست به این کار میزدم؟»
- بحران را مدیریت کنید. این زمان آزمون کردن است که همیشه رهبران، بالغها و مسئولان با آن مواجه میشوند. کنترل را به دست بگیرید، برنامه بریزید و به حل مسئله بپردازید.
- پیوسته در ارتباط باشید. با همه کسانی که تحت تأثیر بحران قرار گرفتهاند در مورد مشکل پیش آمده حرف بزنید.
- موانع و مشکلات خود را شناسایی کنید. مهمترین هدفی را مشخص کنید که اگر به آن برسید، میتوانید از بحران نجات پیدا کنید. عامل محدود کنندهای را که سرعت پیشرفت شما را مشخص میکند، شناسایی کنید. بکوشید که این عامل محدود کننده را از پیش روی خود بردارید.
- خلاقیت خود را آزاد کنید. شما بهطور بالقوه یک نابغه هستید. میتوانید برای هر مسئلهای که با آن روبهرو میشوید راه حلی پیدا کنید. مسئله را به خوبی تعریف کنید و هر تعداد راه حل که میتوانید برای آن در نظر بگیرید.
- به عملیات مهم توجه کنید. به ندرت در یک شرکت یا شغل به بیش از پنج نتیجه تعیین کننده برخورد میکنیم. اینها کارهایی هستند که اگر می خواهید موفق شوید، باید انجام بدهید. چگونه میتوانید ضعیفترین عملکرد خود را اصلاح کنید؟
- روی اولیت ها متمرکز شوید. قانون 80 به 20 را در هر کاری که میکنید رعایت نمایید. توجه داشته باشید، 80 درصد نتایج از 20 درصد فعالیت های شما ناشی میشود. شما و تنها شما چه میتوانید بکنید که تفاوتی در کارتان ایجاد شود؟ ارزشمندترین طرز استفاده از زمانتان را مشخص کنید و بلافاصله به این کار بپردازید.
- پاتک بزنید. پس از آنکه موقعیت را ارزیابی کردید، پس از آنکه اطلاعات لازم را جمعآوری نمودید و برنامهریزی کردید، باید حالت تهاجم پیدا کنید. به اقداماتی بیندیشید که بلافاصله میتوانید انجام دهید تا از بحران خارج گردید.
- به نقدینگی بها بدهید. اغلب بحرانهای شخصی و تجاری به شکلی با پول و مشکلات ناشی از آن سروکار دارد. نقدینگی در حکم خون برای مغز موسسه تجاری است. کار شما باید این باشد که با تمام وجود برای بیشتر کردن نقدینگی خود تلاش کنید.
- به مشتریان خود توجه داشته باشید. هدف شما باید این باشد که مشتریان بیشتری ایجاد و آنها را حفظ نمایید تا بقا و دوام موسسه شما تضمین گردد. وقتی در تجارت خود با بحران روبه رو میگردید، باید همه تلاشتان را بکنید تا مشتریانتان کالا یا خدمت بیشتری از شما خریداری کنند.
- فروش های بیشتری را قطعی کنید. پولی که در جیب یا حساب بانکی مشتری باشد، به شما کمکی نمیکند. باید شجاعانه از مشتری بخواهید اقدام به خرید کند. مصمم و مستمر باشد.
- سادهسازی کنید. در زمان برزو بحران یا موقعیت های اضطراری ممکن است بیش از اندازه کار داشته باشید. اما در این میان تنها معدود کارهایی از اهمیت برخوردارند. به خود نظم و ترتیبی بدهید که این کارها را انجام بدهید. درباره کارهایی که قرار نیست انجام بدهید، تصمیم بگیرید. این اصل مهمی در سادهسازی است.
- انرژی خود را ذخیره کنید. به سلامتی جسمانی خود برسید. تصور کنید قهرمانی هستید که می خواهید برای شرکت در یک مسابقه مهم آماده شوید. غذاهای مناسب بخورید، به قدر کافی استراحت کنید، آب زیاد بنوشید و روزی سی دقیقه و یا بیشتر ورزش کنید.
- رابطه با خداوند را فراموش نکنید. قدرت متعالی و برتری در جهان وجود دارد که میتواند همه مسائل شما را حل و فصل نماید. همه انسانهای بزرگ با خداوند در ارتباطند و به خصوص در مواقع بحرانی برای حل و فصل مسائل خود از او الهام و مدد میگیرند.
- منش حرف اول را میزند. وقتی در شرایط استرس قرار دارید، منش واقعی خود را بروز میدهید. وقتی با موانع و مشکلات روبه رو میشوید، باید منش خود را بروز دهید. مصمم شوید و با خود عهد کند که تحت هیچ شرایطی با کسی سازش نکنید و کوتاه نیایید.
- مصمم شوید تا زمان دستیابی به موفقیت، از خود مداومت نشان دهید. تصمیم شما برای هرگز تسلیم نشدن، موفقیت شما را تضمین میکند. شما رد تمام مدت زندگی با انواع و اقسام مسائل روبهرو خواهید شد. با روبه رو شدن با این مسائل و حل و فصل کردن آنها، میتوانید برای رسیدن به ستاره ها قدم های مؤثرتری بردارید.
خیلی ها به این دلیل که خیلی زود تسلیم میشوند، شکست میخورند. بسیاری از اشخاص وقتی نشانه ها علیه آنهاست، ایمانشان را از دست میدهند، شجاعت، استقامت ورزیدن ندارند. اگر شمار بیشتری از ما با آنچه به ظاهر غیرممکن است برخورد کنیم، به زودی به این گفته قدیمی میرسیم: «غیر ممکن وجود ندارد» هراس را از خود دور کنید تا به آنچه می خواهید، برسید.
-دکتر سی.ای. ولش
این مقاله بخشی از «کتاب نقطه بحران اثر برایان تریسی » است.